اوپــا جـونـگ ڪـی محبوب ترین کاربر انجمن
تنها کسی انتخاب میشود که برترین ارسال کننده روز ، هفته و ماه باشد .

آدرس

آدرس فعلی سایت koreafan.eu است در صورت بروز هر مشکل آدرس بعدی koreafan.. میباشد .

ساماندهي

انجمن کره فن در ستاد ساماندهي پايگاه هاي اينترنتي ثبت شد تاپیک

گروه تلگرام انجمن

گروه تلگرامی انجمن برای اطلاع رسانی از مشکلات انجمن و درخواست ها لطفا عضو بشین کلیک کنید



اشعارشب یازدهم محرم-شام غریبان اربابم حسین واشعارورودکاروان به کوفه-امان ازدل زینب
زمان کنونی: 05-30-2023، 02:15 AM
کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─
آخرین ارسال: ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─
پاسخ 74
بازدید 7744

امتیاز موضوع:
  • 2 رای - 4.5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

[-]
کلمات کلیدی
زینب حسین امان اشعارشب شام به اربابم ازدل یازدهم واشعارورودکاروان غریبان محرم کوفه

اشعارشب یازدهم محرم-شام غریبان اربابم حسین واشعارورودکاروان به کوفه-امان ازدل زینب
نویسنده :─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─   آفلاین
#31
گفتم اگر سرت نبود پیکر تو هست
مادر اگر که نیست ولی خواهر تو هست
 
اما چه پیکری که چه راحت بلند شد
دیدم که عضوهات به یک نقطه بند شد
 
روی زمین به فاصله افتاده پیکرت
حتما به دست حرمله افتاده پیکرت
 
صحبت به سمت نیزه کنم یا به قتله گاه
رویم کدام سوی کنم شاه بی سپاه
 
تا صبح روی خاک پر از رد پا شوی
ترسم که با نسیم سحر جا به جا شوی
 
حلق تو را همینکه سر نیزه دوختند
قیمت گذاشتند و پس از ان فروختند
 
دعوا سر تو شدت سختی گرفته است
ما بینشان رقابت سختی گرفته است
 
معلوم میشود چقدر بد شکسته ای
از نیزه ای به نیزه دیگر نشسته ای
 
آواز سنگ هر چقدر رنج اور است
اما صدای نعلِ نویِ اسب بدتر است
 
ترکیب عضوهای تو را بخش میکنند
این اسب ها حسینِ مرا پخش میکنند
 
حسن کردی
 

نویسنده :─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─   آفلاین
#21
زقعر گودی مقتل به عرش تابیدی
رضا شدی به رضای خدا و خندیدی
 
عزیز من چه لباسی است بر تنت کردی؟
 به جای گل پر نیزه است اینکه پوشیدی
 
تمام هستیِمان را عدو به غارت برد
 مرا به دست که دادی که تخت خوابیدی؟
 
سرت که رفت تنت ماند و نعل این اسبان
کبود مثل شبی، چون جدا ز خورشیدی
 
شدی تجلی حق و حکایت موسی
خدا به جسم تو تابید و بعد پاشیدی
 
زمین کِنِس شد و یک قطره هم نزد بالا
چقدر پا به زمین زیر تیغ کوبیدی!
 
تمام دشت تنش را به جسم تو مالید
 به دست نعل خودت را به دشت بخشیدی
 
و تیغ هم ادبش کار دستمان داده
مصیبتی شده این حنجری که بوسیدی!
 
داود رحیمی

نویسنده :─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─   آفلاین
#22
تو زیر پا رفتی ولی بیچاره زینب
از این به بعد و بعد از این آواره زینب
باید خودت یاری کنی ورنه محال است
بوسه بگیرد از گلوی پاره زینب
**
خون گلویت را کسی تا آسمان برد
پیراهن و عمامه ات را این و آن برد
آیا نگفتم در بیاور خاتمت را
راضی شدی انگشترت را ساربان برد
**
گفتند که پیراهنت را می کشیدند
تصویر غارت کردنت را می کشیدند
نه اینکه نیزه بر تنت می ریخت دشمن
بلکه به نیزه ها تنت را می کشیدند
**
رفتی و دستم بر ضریح دامنی بود
رفتی ز دستم رفتنت چه رفتنی بود؟
تا آن زمانی که به یادم هست داداش
وقتی که می رفتی تنت پیراهنی بود
**
رفتی که اشک خواهرت را در بیاری
بغض گلوی دخترت را در بیاری
آیا نمی شد ای سلیمان زمانه
قبل از سفر انگشترت را در بیاری؟
 
علی اکبر لطیفیان

نویسنده :─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─   آفلاین
#23
خورشيد تنور
 
 بوي بهشت مي وزد از داخل تنور
 موسي گمان كنم كه رسيده به كوه طور
 
 شبنم كنار ساحل آتش چه مي كند؟
 اين سيب سرخ داخل آتش چه مي كند؟
 
 آتش گرفته شهپر ققنوس در تنور
 نفرين آسمان و زمين باد بر تنور
 
نمرودها و ابرهه ها عهد بسته اند
آيينه ي تجلي حق را شكسته اند
 
سوزانده اند قسمتي از باغ سيب را
فهميده اند معني شيب الخضيب را
 
اينجا خليل راهي رضوان نمي شود
آتش در اين بلاد گلستان نمي شود
 
خورشيد گرگرفته درون تنور، واي
موسي سرش جدا شده دركوه طور، واي
 
جاي عزيز فاطمه كنج تنور نيست
مطبخ محل شأن نزول زبور نيست
 
ديشب تمام دشت برايش گريسته
يحيي درون طشت برايش گريسته
 
زخم عميق لعل لبش گريه آور است
چشمان نيمه باز شفق گونه اش تراست
 
رخت سياه بر تن حوا و آسيه
مريم براي فاطمه مي خواند مرثيه
 
كروبيان به چنگ عزا زخمه مي زنند
دور تنور حور و ملك لطمه مي زنند
 
افلاكيان آينه رو سينه مي زنند
با نوحه هاي مادر او سينه مي زنند
 
تا بين دست فاطمه خورشيد جلوه كرد
در شهر كفر مشعل توحيد جلوه كرد
 
زهرا نهاده دست سر زانوان خويش
قامت خميده تر شده از چند روز پيش
 
زهرا به ناله، شعله به پروانه مي زند
بر گيسوان سوخته اش شانه مي زند
 
دستي كشيد برسر گيسوش، گريه كرد
درسوگ زخم گوشه ي ابروش گريه كرد
 
زهرا به اشك مقنعه نمناك مي كند
خاكستر از محاسن او پاك مي كند
 
بر زخم دست و سينه ي زهرا زده نمك
پيشاني شكسته و لب هاي پر ترك
 
امشب نه آنكه ارض و سما گريه مي كند
حتي ميان عرش خدا گريه مي كند
 
وحید قاسمی

نویسنده :─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─   آفلاین
#24
ای در تنور افتاده تنها یا بُنَیَّ
دورت بگردد مادرت زهرا  بُنَیَّ
 
من که وصیت کرده بودم با تو باشد
هر جا که رفتی زینب کبری بُنَیَّ
 
باور نمی کردم تو را اینجا ببینم
کنج تنور خانه ی اینها  بُنَیَّ
 
هر قدر هم خاکستری باشد دوباره
من می شناسم گیسوانت را  بُنَیَّ
 
با گوشه ی این چادر خاکی بشویم
خون لبت را با نوای یا  بُنَیَّ
 
آخر چرا از پشت سر ذبحت نمودند
ای کشته ی افتاده در صحرا  بُنَیَّ
 
شیب الخضیبت را بنازم ای عزیزم
با این حنا شد صورتت زیبا بُنَیَّ
 
آبت ندادند و به حرفت خنده کردند
گفتی که باشد مادرت زهرا  بُنَیَّ ؟
 
گفتی زن خولی برایت گریه کرده
حتی به او هم می کنم اعطا  بُنَیَّ
 
جواد حیدری

نویسنده :─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─   آفلاین
#25
خنده بر روی لبش مرد ستمکاری هست
آه انگار نه انگار عزاداری هست
 
آن طرف دامن طفل آتش سوزان دارد
این طرف در تب شعله تن بیماری هست
 
...و زنی باز سوی علقمه میکرد نگاه
که به پا خیزد اگر دست علمداری هست
 
همه دیدند که خون چشم دلش را پر کرد
از فرات سخنش ناله سرشاری هست :
 
مبریدم که در این دشت مرا  کاری هست
گل اگر نیست ولی صفحه ی گلزاری هست
 
ساربانا مزن این همه آواز رحیل
آخر این قافله را قافله سالاری هست
 
به امیدی شوم از کشته مظلوم جدا
که سوی کوفه مرا وعده ی دیداری هست
 
حاج علی انسانی

نویسنده :─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─   آفلاین
#26
قصد كرده است خدا جلوه ي ديگر بكشد
سوره يِ مريمي از سوره يِ كوثر بكشد
 
بگذاريد همين جا به قدش سجده كنم
نگذاريد دگر كار به محشر بكشد
 
دختر اين است اگر، فاطمه پس حق دارد
از خداوند فقط مِنَّت دختر بكشد
 
مادر دَهر نزائيد و نخواهد زائيد
آنكه را از سر اين آينه معجر بكشد
 
بالِ جبريل به اين قُبه تمايل دارد
تا دمشق هست چرا جاي دگر پر بكشد؟!
 
زينب آنقَدر بزرگ است كه آماده شده است
يكسره جام بلاي همه را سر بكشد
 
قبل از ايني كه خودش جلوه كند آماده ست
عالمي را به تماشايِ برادر بكشد

نویسنده :─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─   آفلاین
#27
کسی نداد، جواب سلام هایش را
به احترام نبردند نام هایش را
 
تمام مردم نامرد خویش را کوفه...
...به کوچه ریخته حتی غلام هایش را
 
مسیر تنگ، مکافات رد شدن دارد
خدا به خیر کند ازدحام هایش را
 
ز کوچه رد شد و گیرم کسی نگاه نکرد
ولی چه کار کند پشت بام هایش را
 
یکی است نیزه نشین و یکی است ناقه نشین
ببین چگونه می آرند امام هایش را
 
به این سه ساله بچسبد،سکینه می افتد
مراقبت کندآخرکدام هایش را
 
علی اکبر لطیفیان

نویسنده :─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─   آفلاین
#28
بعد از تو گوشواره به دردم نمیخورد

رخت و لباس پاره به دردم نمیخورد

 

اي آفتاب برسر زینب طلوع کن

این چند تا ستاره به دردم نمیخورد

 

نزدیک تربیا که کمی درد دل کنیم

تنها همین نظاره به دردم نمی خورد

 

ما را پیاده کن، سرمان سنگ میخورد

این بودن سواره به دردم نمیخورد

 

چندین شب است منتظرصحبت توأم

حرفی بزن، اشاره به دردم نمیخورد

 

این ها مرابه مجلس خوبی نمی برند

بعد از تو استخاره به دردم نمیخورد

 

این سنگها هنوزحسابم نمی کنند

با این حساب چاره به دردم نمیخورد

 

علی اکبر لطیفیان

نویسنده :─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─   آفلاین
#29
آوَرد میانِ شهر زینب حیدرش را
آن خطبه های قاطع و شور آورش را
 
با هیبتِ زهرایی خود این عقیله
آوَرد در کوفه سپاه و لشگرش را
 
آوَرد مریم های در بندِ اسارت
آوَرد گل های شهیدِ پرپرش را
 
از هر طرف سنگ است می آید به سویش
سنگ است می آید که بشکاند سَرَش را
 
گاهی به سمت او، گاهی سویِ نیزه
سنگ است باید بشکند بال و پرش را
 
اینجا علی در قامتِ زینب رسیده
تا که سپر باشد سَر ِ پیغمبرش را
 
حُجب و حیایش کامل است این شیرزاده
دست کسی هرگز نگیرد مَعجرش را
 
زینب نبود از غصّه می مُرد آن زنی که
می دید بر نِی خنده های اصغرش را

نویسنده :─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─   آفلاین
#30
سری به نیزه بلند است در مقابل زینب
سری که سایه کشیده ست روی محمل زینب
 
سری که معجزه اش روی نی تلاوت وحی است
مسیح ِ روی صلیب است در مقابل زینب
 
چه دلفریب صدایی، چه آیه های به جایی
که بعد خطبه ی خواهر شده مکمِل زینب
 
پس از خطابه ی منبر زمان نوحه سرایی ست
بخوان که گرم شود با دم تو محفل زینب
 
چگونه نفی کنم خارجی خطاب شدن را
بخوان که حل شود از خواندن تو مشکل زینب
 
برایشان بگو از روضه های بازِ دل ما
به استناد روایاتی از مقاتل زینب
 
بگو به کوفه،که در کربلا چه ها که نکردند
بگو چه ها که نشد با سر تو و دل زینب
 
بگو که این اسرا از حریم شیر خدایند
بگو که ناقه ی عریان نبوده منزل زینب
 
یتیم ِعترت و نان تصدقی که حرام است...
اضافه می شود اینگونه بر مسائل زینب
 
ز دست قافله باید بگیرم این همه نان را
ولی اگر بگذارند این سلاسل زینب
 
اسیر این همه خفاش شب پرستم و اینجا
تویی هلال و اباالفضل ماه کامل زینب
 
هزار گرگ گرسنه،هزار چشم حرامی
به جای قاسم و اکبر به دور محمل زینب
 
به پیش هجمه ی سنگین و شوم چشم چرانها
تویی و چند سرِ روی نیزه حائل زینب
 
تو را به نیزه و شمشیرشان به قتل رساندند
ولی ز هلهله حالا شدند قاتل زینب
 
حسین ، جانِ عزیزت به من نگاه بینداز
ببین عوض نشده بعد تو شمایل زینب؟
 
تنم ز کعب نی و تازیانه خورد شد آخر
بعید نیست ز هم وا شود مفاصل زینب
 
سر تو رفته به نی،پس شکسته باد سر من
ز تو عقب نمی افتد در این معامله زینب
 
علي صالحي



موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  اشعارشب سوم محرم(روضه حضرت رقیه(س)) ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─ 107 11,114 09-24-2017, 12:59 AM
آخرین ارسال: ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─
  اشعارشب و روز دهم محرم-عاشورای حسینی(حضرت ارباب سیدالشهدا-اباعبدالله الحسین ع ) ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─ 74 7,028 10-12-2016, 06:22 PM
آخرین ارسال: ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─
  اشعارشب پنجم محرم(حضرت عبدالله بن الحسن(ع)) ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─ 17 3,259 10-07-2016, 12:27 AM
آخرین ارسال: ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─
  اشعارشب چهارم محرم(روضه طفلان حضرت زینب(س))) ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─ 15 3,164 10-06-2016, 12:14 AM
آخرین ارسال: ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─
  اشعارشب و روزنهم محرم-تاسوعای حسینی(حضرت سقا -علمدارحسین-یل کربلا-ابوالفضل العباس«ع») ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─ 110 8,644 10-23-2015, 05:09 AM
آخرین ارسال: Nahid74
  اشعارشب هشتم محرم(حضرت شاهزاده علی اکبر«ع») ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─ 54 5,860 10-22-2015, 12:26 AM
آخرین ارسال: ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─
  اشعارشب هفتم محرم(حضرت شاهزاده علی اصغر«ع») ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─ 116 8,318 10-21-2015, 02:03 AM
آخرین ارسال: ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─
  دانلود آهنگ ویژه ماه محرم(درخواستی کاربر) ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─ 12 3,817 10-20-2015, 07:18 PM
آخرین ارسال: ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─
  اشعارشب ششم محرم(حضرت قاسم بن الحسن«ع») ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─ 27 3,577 10-20-2015, 02:01 AM
آخرین ارسال: movafagh
  دانلود مداحی های محرم Ay Sona 21 4,893 10-19-2015, 06:34 PM
آخرین ارسال: Ay Sona

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان