اوپــا جـونـگ ڪـی محبوب ترین کاربر انجمن
تنها کسی انتخاب میشود که برترین ارسال کننده روز ، هفته و ماه باشد .

آدرس

آدرس فعلی سایت koreafan.eu است در صورت بروز هر مشکل آدرس بعدی koreafan.. میباشد .

ساماندهي

انجمن کره فن در ستاد ساماندهي پايگاه هاي اينترنتي ثبت شد تاپیک

گروه تلگرام انجمن

گروه تلگرامی انجمن برای اطلاع رسانی از مشکلات انجمن و درخواست ها لطفا عضو بشین کلیک کنید



اشعار استاد شهریار
زمان کنونی: 03-27-2023، 10:50 AM
کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: iNSANE
آخرین ارسال: Xiaoyan
پاسخ 188
بازدید 17034

امتیاز موضوع:
  • 2 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

[-]
کلمات کلیدی
شهریار اشعار استاد

اشعار استاد شهریار
نویسنده :iNSANE   غایب
سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، شاعر پارسی‌گوی آذری‌زبان، در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در روستای خشکناب در بخش قره‌چمن آذربایجان متولد شد. او تحصیلات خود را در مدرسه متحده و فیوضات و متوسطه تبریز و دارالفنون تهران گذراند و وارد دانشکده طب شد. سرگذشت عشق آتشین وناکام او که به ترک تحصیل وی از رشته پزشکی در سال آخر منجر شد، مسیر زندگی او را عوض کرد و تحولات درونی او را به اوج معنوی ویژه‌ای کشانید و به اشعارش شور و حالی دیگر بخشید. وی سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگی شاعرانه پربار در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ هجری شمسی درگذشت و بنا به وصیت خود در مقبرة الشعرای تبریز به خاک سپرده شد.

نویسنده :iNSANE   غایب
غزل شماره ۱۵۹ - جمال بقیت اللهی


سپاه صبح زد از ماه خیمه تا ماهی
ستاره کوکبه آفتاب خرگاهی
به لاجورد افق ته کشیده برکه شب
مه و ستاره طپیدن گرفته چون ماهی
صلای رحلت شب داد وطلعت خورشید
خروس دهکده از صیحه سحرگاهی
به جستجوی تو ای صبح در شبان سیاه
بسا که قافله آه کرده ام راهی
نمانده چشمه آب بقا به ظلمت دهر
بجز چراغ جمال بقیت اللهی
برآی از افق ای مشعل هدایت شرق
برآر گله این گمرهان ز گمراهی
ز سایه ئی که به خاک افکنی خوشم چکنم
همای عرش کجا و کبوتر چاهی
بشارتی به خدا خواندن و خدا دیدن
که این بشر همه خودبینی است و خودخواهی
به گوش آنکه صدای خدا نمی شنود
حدیث عشق من افسانه ئی بود واهی
تو کوه و کاه چه دانی که شهریارا چیست
به کوه محنت من بین و چهره کاهی

نویسنده :iNSANE   غایب
غزل شماره ۱۶۰ - دنیای دل


چند بارد غم دنیا به تن تنهایی
وای بر من تن تنها و غم دنیایی
تیرباران فلک فرصت آنم ندهد
که چو تیر از جگر ریش برآرم وایی
لاله ئی را که بر او داغ دورنگی پیداست
حیف از ناله معصوم هزارآوایی
آخرم رام نشد چشم غزالی وحشی
گر چه انگیختم از هر غزلی غوغایی
من همان شاهد شیرازم و نتوانی یافت
در همه شهر به شیرینی من شیدایی
تا نه از گریه شدم کور بیا ورنه چه سود
از چراغی که بگیرند به نابینایی
همه در خاطرم از شاهد رؤیائی خویش
بگذرد خاطره با دلکشی رؤیایی
گاه بر دورنمای افق از گوشه ابر
با طلوع ملکی جلوه دهد سیمایی
انعکاسی است بر آن گردش چشم آبی
از جمال و عظمت چون افق دریایی
دست با دوست در آغوش نه حد من و تست
منم و حسرت بوسیدن خاک پایی
شهریارا چه غم از غربت دنیای تن است
گر برای دل خود ساخته ای دنیایی

نویسنده :iNSANE   غایب
هوووووووووووورا
بالاخره تمومیدمهمان نميتواند عکس هاروببيند براي ثبت نام اينجا کليک کنيدمهمان نميتواند عکس هاروببيند براي ثبت نام اينجا کليک کنيدمهمان نميتواند عکس هاروببيند براي ثبت نام اينجا کليک کنيد

نویسنده :..::MOHSEN::..   آفلاین
زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کند ما یک لا قبایان را
ره ماتم سرای ما ندانم از که می پرسد
زمستانی که نشناسد در دولت سرایان را
به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می آید
که لرزاند تن عریان بی برگ و نوایان را
به کاخ ظلم باران هم که آید سر فرود آرد
ولیکن خانه بر سر کوفتن داند گدایان را
طبیب بی مروت کی به بالین فقیر آید
که کس در بند درمان نیست درد بی دوایان را
به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزاده مرد این بی صفایان را
به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یا رب دست آن مشکل گشایان را
نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را
به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلطید
خدا ویران گذارد کاخ این فرمانروایان را
به کام محتکر روزی مردم دیدم وگفتم
که روزی سفره خواهدشد شکم این اژدهایان را
به عزت چون نبخشیدی به ذلت می ستانندت
چرا عاقل نیندیشد هم از آغاز پایان را
حریفی با تمسخر گفت زاری شهریارا بس

که می گیرند در شهر و دیار ما گدایان را

نویسنده :..::MOHSEN::..   آفلاین
بیداد رفت لاله بر باد رفته را
یا رب خزان چه بود بهار شکفته را
هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید
نو کرد داغ ماتم یاران رفته را
جز در صفای اشک دلم وا نمی شود
باران به دامن است هوای گرفته را
وای ای مه دو هفته چه جای محاق بود
آخر محاق نیست که ماه دو هفته را
برخیز لاله بند گلوبند خود بتاب
آورده ام به دیده گهرهای سفته را
ای کاش ناله های چو من بلبلی حزین
بیدار کردی آن گل در خاک خفته را
گر سوزد استخوان جوانان شگفت نیست
تب موم سازد آهن و پولاد تفته را
یارب چها به سینه این خاکدان در است
کس نیست واقف اینهمه راز نهفته را
راه عدم نرفت کس از رهروان خاک
چون رفت خواهی اینهمه راه نرفته را
لب دوخت هر کرا که بدو راز گفت دهر
تا باز نشنود ز کس این راز گفته را
لعلی نسفت کلک در افشان شهریار 
در رشته چون کشم در و لعل نسفته را
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

نویسنده :..::MOHSEN::..   آفلاین
زندگی شد من و یک سلسله ناکامیها
مستم از ساغر خون جگر آشامیها
بسکه با شاهد ناکامیم الفتها رفت
شادکامم دگر از الفت ناکامیها
بخت برگشته ما خیره سری آغازید
تا چه بازد دگرم تیره سرانجامیها
دیرجوشی تو در بوته هجرانم سوخت
ساختم این همه تا وارهم از خامیها
تا که نامی شدم از نام نبردم سودی
گر نمردم من و این گوشه گمنامیها
نشود رام سر زلف دل آرامم دل
ای دل از کف ندهی دامن آرامیها
باده پیمودن و راز از خط ساقی خواندن
خرم از عیش نشابورم و خیامیهارشهریارا 
 ورق از اشک ندامت میشوی
تا که نامت نبرد در افق نامی ها

شعر استاد شهریار به نام ناکامی ها 

نویسنده :..::MOHSEN::..   آفلاین
شب به هم درشکند زلف چلیپائی را
صبحدم سردهد انفاس مسیحائی را
گر از آن طور تجلی به چراغی برسی
موسی دل طلب و سینه سینائی را
گر به آئینه سیماب سحر رشک بری
اشک سیمین طلبی آینه سیمائی را
رنگ رؤیا زده ام بر افق دیده و دل
تا تماشا کنم آن شاهد رؤیائی را
از نسیم سحر آموختم و شعله شمع
رسم شوریدگی و شیوه شیدائی را
جان چه باشد که به بازار تو آرد عاشق
قیمت ارزان نکنی گوهر زیبائی را
طوطیم گوئی از آن قند لب آموخت سخن
که به دل آب کند شکر گویائی را
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی
بار پیری شکند پشت شکیبائی را
شب به مهتاب رخت بلبل و پروانه وگل
شمع بزم چمنند انجمن آرائی را
صبح سرمی کشد از پشت درختان خورشید
تا تماشا کند این بزم تماشائی را
جمع کن لشکر توفیق که تسخیر کنی
شهریار  قرق عزلت و تنهائی را

نویسنده :Xiaoyan   آفلاین
در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــی ----- كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی

هــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی ----- نپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــی

آخــــــرش محــــنت جانــــكاه به چـــــاه انـــــدازد ----- هركه چون ماه برافروخت شبِ تارِكسـی

سودش این بس كه به هیچش بفروشند چو من ----- هر كه باقیمت جان بود خریدار كســـی

نویسنده :Xiaoyan   آفلاین
شب همه بی تو كار من شكوه به ماه كردنست ----- روز ستاره تا سحر تیره به آه كردنســت

متن خبر كه یك قلم بــــی تو ســـیاه شد جهان ----- حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه كردنســت

نو گل نازنـــیـن من تــا تــــو نگـــاه مــــی‌كنــــی ----- لطف بهار عارفان در تو نگاه كردنســت...



موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Star اشعار احمد شاملو iNSANE 13 6,236 11-09-2016, 06:32 PM
آخرین ارسال: Xiaoyan
  اشعار امید صباغ نو iNSANE 23 6,790 11-09-2016, 10:00 AM
آخرین ارسال: iNSANE
  اشعار مریم حیدرزاده iNSANE 6 3,729 11-09-2016, 09:20 AM
آخرین ارسال: iNSANE
  اشعار هوشنگ ابتهاج iNSANE 13 6,181 11-08-2016, 02:44 PM
آخرین ارسال: iNSANE
  اشعار اخوان ثالث iNSANE 10 5,289 11-08-2016, 02:30 PM
آخرین ارسال: iNSANE
  اشعار عبدالصابر کاکایی iNSANE 21 7,203 11-08-2016, 02:08 PM
آخرین ارسال: iNSANE
Star اشعار زنده یاد سید احمد حسینی iNSANE 12 5,979 11-08-2016, 11:18 AM
آخرین ارسال: iNSANE
Heart اشعار کوتاه شمس لنگرودی iNSANE 55 10,524 11-08-2016, 10:27 AM
آخرین ارسال: iNSANE
  اشعار علی صالحی yalda73 24 7,173 06-22-2016, 03:32 PM
آخرین ارسال: ..::QueeN::..
  اشعار فروغ فرخزاد yalda73 18 2,990 11-24-2015, 12:53 AM
آخرین ارسال: Nahid74

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان