اوپــا جـونـگ ڪـی محبوب ترین کاربر انجمن
تنها کسی انتخاب میشود که برترین ارسال کننده روز ، هفته و ماه باشد .

آدرس

آدرس فعلی سایت koreafan.eu است در صورت بروز هر مشکل آدرس بعدی koreafan.. میباشد .

ساماندهي

انجمن کره فن در ستاد ساماندهي پايگاه هاي اينترنتي ثبت شد تاپیک

گروه تلگرام انجمن

گروه تلگرامی انجمن برای اطلاع رسانی از مشکلات انجمن و درخواست ها لطفا عضو بشین کلیک کنید



اعتماد به نفس کودکان را تقویت کنیم
زمان کنونی: 05-30-2023، 02:21 AM
کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: E L E N A
آخرین ارسال: E L E N A
پاسخ 24
بازدید 2913

امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

[-]
کلمات کلیدی
را اعتماد به تقویت نفس کنیم کودکان

اعتماد به نفس کودکان را تقویت کنیم
نویسنده :E L E N A   آفلاین
#21
تشویق نکردن، بزرگ کردن نقاط ضعف و کمبودها، برشمردن شکست های کودک، عدم واگذاری مسئولیت و ناتوان معرفی کردن او در انجام کارها، تحقیر کردن کودک به جهت بلندی و یا کوتاهی قد و معایب دیگر جسمی و… تهدیدی جدی برای از دست دادن اعتماد به نفس کودکان است.هر یک از ما در زندگی روزمره به انسان هایی برخورد می کنیم که در جمع قادر به صحبت کردن نیستند و یا اراده کافی برای ابراز وجود ندارند، بعضاً به هنگام صحبت مسخ شده و زبانشان به لکنت می افتد. طبق تعریف کارشناسان اعتماد به نفس، اعتماد به خود است. افرادی که خویشتن را با دید مثبت نگاه می کنند در زندگی موفقیت های زیادی به دست می آورند. خانواده مهمترین عامل در به دست آوردن اعتماد به نفس در کودکان است. تشویق نکردن، بزرگ کردن نقاط ضعف و کمبودها، بر شمردن شکست های کودک، عدم واگذاری مسئولیت به کودک و ناتوان معرفی کردن او در انجام کارها، تحقیر کردن کودک به جهت بلندی و یا کوتاهی قد و معایب دیگر جسمی و… تهدیدی جدی برای از دست دادن اعتماد به نفس نزد کودکان است.
کارل راجز روانشناس انسانگرا در مورد تقویت اعتماد به نفس در کودکان بر این عقیده است که وقتی کودک از سوی والدین و معلمین خود مورد توجه و پذیرش قرار می گیرد این توجه مثبت بدون هیچ گونه قید و شرطی باعث می شود که کودک در درون احساس ارزش و اطمینان کند. به این ترتیب خود را با تمامی کاستی ها و توانایی هایش می پذیرد و دیگران را نیز می پذیرد در آن صورت او مشکلی در برقراری ارتباط با دیگران نخواهد داشت و در نتیجه با پدیده دلهره انگیز عدم اعتماد به نفس مواجه نخ واهد شد.افراط در تشویق خصوصاً تشویقی که رنگ رشوه به خود بگیرد نه تنها زیانبار است بلکه اثرات سوء نیز دارد که موجب یاس و دلسردی نزد کودکان می شود. روح کودک تشنه تقدیر، تحسین و تشویق بوده و نیازمند است که بداند و یا به این مهم دست یابد که اعمالش مورد تایید والدین بوده است در آن صورت از تکرار مجددش لذت می برد. والدین می بایستی توجه کودکان را نسبت به نکات مثبت رفتاری و شخصیتی که دارند جلب کنند و توانایی های آنان را در انجام کارها بیان کنند و در مواردی که ضعفی مشاهده می کنند آن را با بزرگ جلوه دادن نقطه قوت دیگر برطرف کنند. از تحقیر کودک و سرزنش او به خاطر نمرات درسی کمتر از بیست پرهیز و به او برای جبران ضعف هایش فرصت داده و او را در این مورد یاری کنند. احساس ارزشمندی را به او بیاموزید و از او به عنوان عضو موثری در خانواده سود برده و او را در امور منزل سهیم سازید.در وظیفه ای از وظایف اعضای خانواده که به کودک محول می کنید، دقت نظر داشته باشید و پیشرفتش را در انجام آن وظیفه پیگیر باشید و از تشویق او خودداری نکنید که یکی از فاکتورهای مثبت داشتن اعتماد به نفس کودکان و تشویق های به موقع در زمان کودکی است.جهت ایجاد اعتماد به نفس در کودکان به آنان امکان دهید که عواطفشان را بروز دهند و حتی گاهی بتوانند از والدین خود نیز انتقاد کنند و در مقابل انتقاد آنان عکس العمل تند نشان نداده و جبهه گیری نکنید و هرگز بین کودکان خود تبعیض قائل نشوید، زیرا تبعیض عاملی است که در درازمدت در کودک احساس حقارت ایجاد می کند و او را به انزوا و گوشه گیری می کشاند. به یاد داشته باشید کودکی که اجازه می یابد احساسات، عواطف و نظریات خود را به راحتی بیان کند شانس بیشتری برای سازگاری مناسب در دوره نوجوانی دارد. والدین باید سعی داشته باشند که هیچ عاملی اعم از زیبایی و یا زشتی، بلندی و یا کوتاهی قد، تیزهوشی و یا کم هوشی و… تهدیدی برای از دست دادن اعتماد به نفس کودک نباشد.زیرا وقتی از زیبایی یا قامت بلند و تیزهوشی کودک ستایش شده و به آن اهمیت داده می شود که کودکی که زیبا نیست، قامت بلندی ندارد و تیزهوش نیست احساس حقارت کرده و دچار کمبودهای عاطفی می شود. نکته بسیار مهم آموزش اعتماد به نفس است که این آموزش در رابطه والدین با یکدیگر به کودک آموزش داده می شود، تشکر و قدردانی والدین از یکدیگر در حضور کودکان احترام متقابل به یکدیگر، عدم انتقاد از یکدیگر در حضور کودکان و ارزش نهادن به زحمات یکدیگر، معرفی و شناساندن قابلیت های مثبت اجتماعی یکدیگر به فرزندان و تشویق و تحسین در مورد انجام امور می تواند ضمن افزایش انگیزه و امید به زندگی در بافت خانوادگی در کودکان تاثیر مثبتی داشته باشد. چون یکی دیگر از عوامل بسیار مهم در ایجاد اعتماد به نفس نزد کودکان داشتن خانواده ای توام با تفاهم و یکدلی است. در این گونه خانواده ها والدین نسبت به هم اعتماد داشته و از یکدیگر به نیکی یاد می کنند و مرتباً در مقابل فرزندان خود به تحسین و تشویق یکدیگر با واژه های محبت آمیز می پردازند. اصلاح رفتار کودکان در روزهای نخست زندگی نباید با تشویق و تحسین های بی مورد انجام پذیرد همان گونه که ذکر آن رفت افراط و تفریط نه تنها سازنده نیست بلکه اثرات تخریبی آن بسیار زیاد است.
برگرفته از
rangaranggroup.com

نویسنده :E L E N A   آفلاین
#11
اقدامات در رابطه با مدرسه و اجتماع ....


در امر تربیت کودکان همه مسئولند با این تفاوت که مسئولیت برخی نسبت به دیگری بیشتر است. مسئولیت والدین دردرجه اول ، و مسئولیت مدرسه و اجتماع در درجه دوم است. بدین حساب ضروری است که در این مورد نیز توجهاتی معطوف دارد.


قبول اجتماعی کودک به گونه‌ای که او احساس کند فردی محترم و عزیز است و اجتماع باید روی او حساب باز کند.
ایجاد زمینه برای رشد و موفقیت او با استفاده از زمینه‌ها و امکاناتی که می‌تواند در اختیار داشته باشد.
کمک به او در صورت شکست ، و گشودن راه به روی او در صورت احساس به بن بست رسیدن.
دادن دلگرمی و اعتماد به او به صورتی که از مواجه شدن با مدرسه و معلم نترسد و دچار لکنت و ضربان سریع قلب نشود.
مورد توجه قرار دادن او و کارهایش ، در عین این که ممکن است به نظر ناچیز رسد.
خودداری از سپردن شاگردی ضعیف به قوی و دادن سرپرستی و ولایت به او. زیرا که طفل در آن صورت احساس عدم لیاقت می‌کند.
دادن اعتماد به او که پیش رود و اطمینان به این که همواره حمایتش خواهید کرد.
زمینه سازی برای حرکت تدریجی و قدم به قدم او ؛ از آن بابت که هر سنی مقتضایی دارد و شرایط رشد فرق می‌کند

نویسنده :E L E N A   آفلاین
#12
عوامل مؤثر در ایجاد اعتماد به نفس ...


در ایجاد روحیه اعتماد به نفس در کودکان عوامل متعددی دخالت دارند که والدین و مربیان در این زمینه باید بسیار مراقب و هشیار باشند. آن عوامل ، متعدد و برخی از آنها عبارت اند از:
جنبه الگویی والدین

پدر و مادر نخستین معلم و مربی کودک اند ، علمکرد و رفتار آنها درس آموزنده‌ای برای کودکان است. اگر والدین افرادی ترسو یا شجاع باشند، فرزندان اغلب به همانگونه خواهند بود. اگر پدر و مادر آرام و متین و با وقار ، و در برابر حوادث صبور و استوار باشند کودک هم از آنها تبعیت خواهد کرد. جنبه الگویی والدین همیشه باید مورد نظر باشد. خود نگهداری و خونسردی آنها ، عامل رشد و پیشرفت فرزندان و کلید حل بسیاری از معماهای زندگی است. موضع گیری شما در برابر امور و حوادث باید به گونه‌ای باشد که کودک از مشکل فرار نکند و در برابر دشواریها خود را نبازد. برای وصول به چنین مقصدی ضروری است شما خود دار و خود نگه دار باشید.
ایجاد طمأنینه در نفس

آرامش و اطمینان باید بر کودکان غالب باشد آنچنان که دلهره‌ای و شوری آنان را نلرزاند و امکان درست اندیشی در آنان باشد. به آنها برای اقداماتشان وقت بدهید، بگذارید فرصت تصمیم گیری داشته باشند و برای مسائل شان در حد فکر کوچک شان بیندیشند. ممکن است فرزند شما متناسب با سنش کفایت لازم را نداشته باشد ولی بدانید که سرزنش های شما در این مورد کارساز نیست. ملامت شما سرگشتگی آنان را بیشتر خواهد کرد. شما برای دادن اعتماد و اطمینان به فرزندان خود باید کاری کنید که آنها به لیاقت خود اطمینان پیدا کنند و خود را واجد صلاحیت و شایستگی لازم بدانند.
ایجاد مهارت

اصولاً نیرومندی و توانایی در امور خود ، گامی اساسی برای پیشرفت مقاصد و دستیابی به اهداف زندگی است. بسیاری از افراد نمی‌توانند اعتماد به نفس داشته باشند چون برای زندگی و یا وظیفه‌ای که شما برایشان معین کرده‌اید مهارت کافی کسب نکرده‌اند. بدین سان آموزش و مهارت و راه و رسم کار ، و روش کسب موفقیت و پیروزی در امور ، خود از عوامل رشد است. به کودک مهارت بیاموزید ، یادش دهید که چه کند تا موفق باشد ، چه شیوه‌ای را بکار گیرد تا در زمینه خاص و مورد نظرتان توفیقی حاصل کند.
امکان عرضه خود

گاهی فرزندان ما برای عملی که انجام داده و یا از انجام آن سرباز زده‌اند دلایلی دارند که متأسفانه اجازه عرضه آن را ندارند. به طفل باید میدان داد که حرف خود را بزند، دلایل خود را عرضه کند و مطالب و منطق خود را اگر چه کسل کننده است، بیان نماید. همچنین کودکان ما نیاز به خودنمایی دارند و ما تا حدودی که این امر موجب لوس شدن و غرور کودک نشود باید بپذیریم و بگذاریم کارهای ظاهراً مهمی که او انجام داده روشن شود، پیشرفت و ترقیات خود را عرضه کند و گفتنی ها را اعلام نماید.
ایجاد زمینه برای تجربه

کاری کنیم کودک آنچه را که می‌خواهد لمس کند، تجربه نماید، بچشد و ببیند. اگر خواستار انجام امری است شخصاً وارد کار شود، اگر درصدد ساختن دستگاهی است، بدان اقدام نماید و عملاً توان و لیاقت خود را دریابد. آزادی او در تجربه و لمس اشیاء ، تا حدی که موجب وارد آمدن لطمه‌ای به کودک نشود نه تنها موجب افزایش دید و تبحر او خواهد شد، بلکه عملاً او را به شخصیت و مقام خود آگاه خواهد کرد و او در خواهد یافت که آیا توان و لیاقت انجام کاری را دارد یا نه.
حفظ سلامت او

سلامت بدن ، بهداشت روانی ، حالات عمومی فرد و گرسنگی ، تشنگی ، نیازمندی ، ترس ، امنیت و... همه و همه در حالات و عملکردهای فرد مؤثرند و موجب حُسن یا سوء رفتار خواهند شد. جلوگیری ازعواملی که مایه درد و رنج بدن اند و سبب فرسودگی و ناتوانی می‌شوند، مراقبت در بهداشت طفل به صورتی که کودک دچار کسالت و نقاهت مداوم نگردد و فردی بهانه گیر نشود، خود در ایجاد حالت اعتماد به نفس کودک مؤثر است و مربیان باید این نکته را نیز در نظر داشته باشند.

نویسنده :E L E N A   آفلاین
#13
چگونه اعتماد به نفس را در فرزندان پرورش دهیم


اعتماد به نفس واژه‏اى است كه در فرهنگ كنونى، از آن بسیار استفاده مى‏شود ولى اغلب به غلط تعبیر مى‏گردد. به طور مثال خانواده‏ى روبى، علت ضعیف بودن او را در درس‏هایش، به پایین بودن اعتماد به نفسش نسبت مى‏دهند و یا والدین مونیكا معتقدند كه علت خجالت فرزندشان و عدم ارتباطش با هم كلاسى خود، ریشه در ضعف شخصیتى و اعتماد به نفس او دارد.
آیا چنین تعبیراتى پیرامون رفتار فرزندان، درست است و آنها واقعا دچار كمبود اعتماد به نفس هستند؟
كتاب‏هاى خود یارى و نوارهاى زیادى پیرامون موضوع اعتماد به نفس وجود دارد كه در بردارنده‏ى نصایح و پیام‏هاى الهام بخشى هستند و به افراد كمك مى‏كنند كه چگونه مثبت بیندیشند و با تمام وجود، احساس شادى كنند. پیام كلى همه‏ى این كتاب‏ها حاكى از این مسئله است كه، تنها با ایجاد اعتماد به نفس در خود، مى‏توان بر جهان غلبه كرد و مشكلات را پشت سر گذاشت.

از رشد عاطفى فرزندانتان غافل نشوید

همان گونه كه بیشتر افراد آگاهند، گفتگوها و پیام‏هاى الهام بخش، تأثیر ثابت و پا برجایى ندارند و تنها موجب ایجاد آرامش موقت در فرد مى‏شوند. اگر والدین درصدد ایجاد اعتماد به نفس در كودكان خود هستند باید آگاه باشند كه تنها با تعریف و تمجید از كودك، به این امر مهم دسترسى پیدا نخواهند كرد. اگر چه تحسین و تعریف از كودك، در شروع كار به پدر و مادر كمك مى‏كند ولى براى گسترش این حس در كودك، باید قدم‏هاى استوارترى برداشت. در حقیقت اعتماد به نفس، تنها با صحبت كردن و فكر كردن در مورد آن حاصل نمى‏شود.
در این بخش من تصمیم دارم كه سه شیوه را در اختیار والدین و فرزندان قرار دهم تا به وسیله‏ى آن، اعتماد به نفسى پایدار را در خود ایجاد كنند. عامل اول، در برگیرنده‏ى «باورها و ادراك» مثبت فرد نسبت به خودش مى‏باشد كه بر پایه‏ى ارزیابى توانایى‏هاى واقعى فرد و ویژگى‏هاى مثبت او، استوار است. عامل دوم، شامل موضوع دستیابى به سطح رضایت بخشى از «پیشرفت» و مهارت است كه به كمك آن فرد به موفقیت مى‏رسد. عامل سوم به موضوع «حمایت» عاطفى فرد در خانواده مى‏پردازد. در واقع در بیشتر مواقع عامل سوم نادیده گرفته شده و به دست فراموشى سپرده مى‏شود در صورتى كه به عقیده‏ى من این فاكتور از اهمیت بالایى برخوردار است و به انسان ماهیت عاطفى و اجتماعى مى‏بخشد زیرا همه‏ى افراد تنها در خانواده مى‏توانند از لحاظ عاطفى رشد و بلوغ پیدا كنند، پذیرفته شوند و پرورش یابند.
سه عامل سازنده‏ى اعتماد به نفس یعنى پیشرفت، حمایت و ادراك، عواملى ضرورى براى ایجاد احساس خوب بودن، صلاحیت داشتن، موفق بودن، ارزش داشتن و عشق و محبت هستند. تركیب این سه عامل با یكدیگر، پایه و اساس محكمى را براى ایجاد اعتماد به نفس حقیقى و همیشگى تشكیل مى‏دهد. اگر یكى از این عوامل وجود نداشته باشد، قطعا فرد با مشكلات ارزشى و عاطفى روبرو خواهد شد. خانواده و خصوصا والدین مى‏توانند نقش حیاتى را در ایجاد این سه عامل بازى كنند. در این فصل از كتاب ما به چگونگى انجام این كار مى‏پردازیم.
اعتماد به نفس چیست

در 2 سالگى، كودك نسبت به موضوع هویت خود و این كه چه كسى است و یا چه كسانى را دوست دارد، ایده‏هایى پیدا مى‏كند. در واقع حس خودشناسى در او شروع به تبلور مى‏كند و او پیرامون مسائلى آگاهى پیدا مى‏كند همچون این كه آیا دختر است یا پسر، چه غذایى را دوست دارد و كدام را نه و بازى مورد علاقه‏اش چیست. البته این نوع خودشناسى توصیفى است نه تشخیصى، در واقع اعتماد به نفس واقعى كه به معناى ارزیابى فرد از توانایى‏ها و ویژگى‏هاى فردى‏اش مى‏باشد، در سال‏هاى آینده بروز مى‏كند. هنگامى كه كودك خود را ارزیابى مى‏كند، این سنجش تنها محدود به شرایط مكانى و زمانى خاص خود است، مثلا كودك قبل از 7 یا 8 سالگى افكار نظرى خود را این چنین توصیف مى‏كند كه من در بازى كامپیوترى موفق هستم و یا مى‏توانم دوستان خوبى پیدا كنم و یا این كه هجى كردن كلمات براى من دشوار است. در واقع ارزیابى فرزندان از خودشان در سنین كمتر از 7 سالگى، محدود به كار و وظیفه‏ى مشخصى است كه پیش رو دارند و هرگز در برگیرنده‏ى مفهوم كلى «اعتماد به نفس» نیست.
در سن 8 یا 9 سالگى، حس خودارزشى و توانایى در كودك بیشتر از قبل متبلور مى‏شود. در روند شكل گیرى حس هویت شناسى، درك و تصور، كودكان به خود ویژگى‏هاى خوب و بد را نسبت مى‏دهند و مجموع این ارزیابى‏هایى كه كودك از خود مى‏كند، احساس اعتماد به نفس را در او به وجود مى‏آورد. باید به خاطر سپرد كه اعتماد به نفس در هر فردى، حوزه و محدوده‏ى خاص خود را دارد به این معنى كه داشتن اعتماد به نفس در ورزش، ضرورتا به این مفهوم نیست كه شخص در درس ریاضى مى‏درخشد، در زمین بسكتبال موفقیتى كسب نكند. با این وجود، همه‏ى افراد، نسبت به خود، یك احساس كلى دارند كه از نگرش فرد پیرامون خودش سرچشمه مى‏گیرد و عمیقا بر روى رفتارهاى او تأثیر مى‏گذارد. اگر چه تعریف عزت نفس ممكن است دشوار باشد اما تقریبا هر فردى با خصوصیات شهودى اعتماد به نفس بالایى است روبرو مى‏شویم، با عكس العمل‏هایش، وجود عزت نفس را در او احساس مى‏كنیم و بر عكس این موضوع در مورد كسى كه اعتماد به نفس كمى دارد نیز، صدق مى‏كند. علایمى همچون زبان اشاره، شیوه‏ى برقرارى ارتباط، ارتباط چشمى حاكى از وجود اعتماد به نفس در فرد است به این معنى كه هر چه فرد توانایى برقرارى ارتباط بیشترى با دیگران داشته باشد و در هنگام صحبت بتواند به چشم‏هاى طرف مقابل نگاه كند، از عزت نفس بالاترى برخوردار است.
نقش ادراك مثبت در شكل‏گیرى اعتماد به نفس

اعتماد به نفس، با وجود ادراك و باورهاى مثبت فرد نسبت به خودش، در او آغاز مى‏گردد. همه‏ى ما، از سنین كودكى با دریافت ایده و نظرات دیگران پیرامون خودمان، شروع به ساختن این باورها و ادراك مى‏كنیم. والدین اولین و صمیمى‏ترین كسانى هستند كه با كودكان ارتباط برقرار مى‏كنند و چون میان آنها ارتباطات عاطفى گرمى وجود دارد، فرزندان بیشتر از والدین تأثیر مى‏پذیرند تا دیگران. در واقع نظرات پدر و مادر بیشتر از دیگران مورد پذیرش كودكان قرار مى‏گیرد و این فرصت مناسبى است كه والدین رفتارهاى خوب و ویژگى‏هاى مثبت فرزندان را مورد ستایش قرار دهند. اگر چنین تحسین و ستایشى به طور خود به خود و همراه با عشق و علاقه باشد بیشتر مؤثر واقع مى‏شود و برعكس اغراق و ریاكارى و عدم صداقت، سبب آسیب روحى به كودك مى‏گردد. والدین در ایجاد ادراك و باور كودكان، نقش مهمى دارند و مى‏توانند اعتماد به نفس كودكان را پرورش دهند. به طور مثال اگر كودك در مهمانى رفتار خوبى داشته است، والدین باید با تحسین كودك، او را متوجه آگاهى خود نسبت به رفتار فرزند بكنند و یا اگر فرزند بعد از بازى كردن، اتاق خود را مرتب كرد، والدین باید با اجازه دادن به او براى تماشاى تلویزیون، او را متوجه سازند كه پدر و مادر از انجام كار شایسته‏ى او آگاهى دارند و او را تحسین مى‏كنند. هنگامى كه والدین، از توان فرزند خود پیرامون تكالیف و پروژه‏هاى مدرسه آگاهى دارند و فرزند را به خاطر این سعى و تلاش مورد تحسین قرار مى‏دهند، حس را در كودك ایجاد مى‏كنند كه زمینه‏ساز بروز اعتماد به نفس در او مى‏گردد. فرزند در این هنگام به تلاش و جدیتش افتخار مى‏كند و احتمالا در آینده سعى و تلاش بیشترى را براى بهتر بودن، به انجام مى‏رساند. این واكنش والدین سبب مى‏شود كه انگیزه‏ى فرزند براى انجام تكالیف، بیشتر شود و باور و نگرشى مثتبى را نسبت به خود پیدا كند و خود را به عنوان فردى مسئولیت‏پذیر بشناسد. تصویر مثبتى كه كودك در ذهن خود مى‏سازد، بر روى نگرشش نسبت به والدین، اولیاى مدرسه و خود، تأثیر مى‏گذارد و موفقیت ناشى از تلاشش، سبب ایجاد حس توانایى در او مى‏گردد. همچنین ابراز حس مهربانى، عشق و علاقه و افتخار نسبت به فرزند سبب مى‏شود كه در او احساس پذیرفته شدن، مورد عشق و علاقه قرار گرفتن و دوست داشتن، شكل گیرد.
عكس مورد بالا نیز صادق است. اگر والدین تلاش فرزند را نادیده بگیرند و كار بزرگى در نظر نگیرند، كودك هرگز احساس اعتماد به نفس، صلاحیت و توانایى، موفقیت و نگرش مثبت پیدا نخواهد كرد.
دانش آموز شایسته و سخت كوش، كه مورد تشویق و تحسین والدین قرار مى‏گیرد، قطعا این توانایى را در آینده نیز بروز مى‏دهد اما كودكى كه توانایى‏هاى خود را باور ندارد و والدینش نیز هرگز به تلاش‏هاى او توجهى نمى‏كنند، در آینده نتیجه‏ى مطلوبى پیش رو نخواهد داشت.
ویژگى‏هاى خوب

پیرامون موضوع «ادراك مثبت» هدف اصلى والدین، آگاه ساختن فرزندان از قدرت، ارزش و ویژگى‏هاى خوب درونى‏شان است. این موضوع به معناى نادیده گرفتن رفتارهاى مشكل‏ساز نیست. رفتارهاى ناشایستى همچون دروغ گفتن، دزدى و استفاده از الكل باید مورد برخورد و توجه قرار گیرد ولى همواره باید این انتظار را از كودكان داشته باشیم كه قادرند خود را اصلاح كنند و رفتارهاى بهترى از خود بروز دهند. پدر و مادر مى‏توانند مشكلات را شناسایى كنند و به حل و فصل آنها بپردازند و در عین حال روى این موضوع تأكید بورزند كه مشكلات و رفتارهاى ناشایست همواره مغلوب ماهیت دوست داشتنى، رفتار همراه با مسئولیت‏پذیرى و خصوصیات مثبت كودك است. در واقع پدر و مادر باید روى توانایى‏هاى كودك تأكید كنند نه اشتباهاتش و همچنین رفتارهاى مثبت او را تحسین كنند و به سرزنش رفتارهاى بد او نپردازند.
نقش پیشرفت و موفقیت در شكل‏گیرى اعتماد به نفس

در اجتماع كنونى، بسیارى بر این عقیده‏اند كه والدین و معلمان با گفتن جملاتى مثل «تو باهوشى»، «تو با استعدادى»، «تو خوبى و خلاقى» مى‏توانند حس اعتماد به نفس را در كودك تقویت كنند اما باید دانست كه این نظریه چندان موفق عمل نمى‏كند و در بسیارى از موارد نیز مى‏تواند مشكل‏ساز شود، به این معنى كه اگر والدین در ابراز این جملات تحسین‏آمیز اغراق ورزند، مشكلاتى بروز خواهد كرد. روش دیگرى كه عده‏اى به آن معتقدند این است كه از كودك بخواهیم بنویسد «من كودكى استثنایى و موفقم.» تكرار این جمله نیز دردى را دوا نمى‏كند و هرگز كودك را داراى اعتماد به نفس نمى‏سازد. در واقع اظهار جملات مثبت و تحسین برانگیز در صورتى تأثیر بسزایى دارد كه صادقانه ادا شود و از سوى كسى مطرح گردد كه كودك به او احترام مى‏گذارد و ارزش زیادى براى او قائل است، در این صورت است كه این اظهارات مى‏تواند به ایجاد موفقیت، استعداد و ویژگى‏هاى مثبت در كودك، بینجامد.
كودكان ممكن است آرمان‏گرا و تأثیرپذیر باشند اما چنین خصوصیتى باعث نمى‏شود كه آنها همیشه با تحسین خالى از صداقت و ستایشى كه در خور آنها نیست، گول بخورند و مغلوب آن شوند. اگر كودكان به دروغ مورد تحسین قرار گیرند و در واقع بیش از آن چه كه سزاوارشان است مورد تشویق واقع شوند، هنگامى كه از توانایى واقعى خود آگاه گردند متعجب مى‏شوند و ارزش موفقیت‏ها و استعدادهاى واقعى خود را نیز درك نخواهند كرد.
كوتاه سخن این كه، اظهار جملات و كلمات مثبت و سازنده، كافى نیست و كودكان براى برخوردارى از اعتماد به نفس واقعى، نیازمند ایجاد اطمینان و عزت نفسى هستند كه بر پایه‏ى «موفقیت و پیشرفت» شكل مى‏گیرد. روان شناس، مارتین سلیگمن (1) معتقد است كه اعتماد به نفس داراى دو بعد است، یكى «داشتن احساس خوب» و دیگر «انجام كار خوب». در واقع توانایى انجام درست كارها، كه سبب ایجاد مهارت‏ها، غلبه بر مشكلات و دستیابى به پیشرفت و موفقیت است، نقش مؤثرترى را نسبت به «احساس خوب» دارد. همچنین عموما تحسین زبانى، خالى از صداقت و مبالغه‏آمیز است و همان طور كه سلیگمن اشاره مى‏كند اگر هر كسى خود را «موفق و استثنایى» خطاب كند پس در این صورت هیچ كس نمى‏تواند واقعا «استثنایى و موفق» باشد و این واژه معناى خود را از دست خواهد داد.
عزت نفس محصول و پیامد موفقیت است

از دیدگاه سلیگمن، عزت نفس محصول موفقیت است نه مسبب آن. در واقع اعتماد به نفس با تجربه كردن موفقیت و توانایى در فرد حاصل مى‏شود نه بر عكس آن. به نظر این روان شناس مشكلات اجتماعى و افت تحصیلى سبب پایین آوردن اعتماد به نفس مى‏گردند نه این كه پایین بودن اعتماد به نفس، باعث این مشكلات گردد. احساس خوب و عمل خوب مكمل یكدیگرند و هر دو داراى اهمیت مى‏باشند. تأكید ورزیدن بر احساس خوب و عدم توجه به انجام عمل شایسته، سبب مى‏شود كه جلوى پرورش اعتماد به نفس در كودكان گرفته شود. نقش والدین در یارى رساندن به فرزندان پیرامون «انجام درست كارها» این است كه حس خوش بینى و امید را در كودك ایجاد كنند تا او با تلاش و جدیت به سوى آموختن مهارت‏هایى قدم بردارد كه بتواند بر مشكلات غلبه كند و به موفقیت برسد، و در این میان، اهداف واقع بینانه و معقولى را با توجه به توانایى و استعداد كودك، براى او در نظر بگیرند.
نقش حمایت عاطفى و خانواده در شكل‏گیرى اعتماد به نفس

عامل سوم ایجاد اعتماد به نفس، خانواده و حمایت عاطفى است. در حقیقت یافتن حمایت، عشق و علاقه و پذیرش در خانواده، به عنوان عاملى ضرورى در شكل‏گیرى عزت نفس، در نظر گرفته مى‏شود. وقتى كودك با احساس عشق و محبت رشد كند، حس مثبت اندیشى در او به طور عمیق و همیشگى ایجاد مى‏شود و در واقع هیچ گاه سطح درآمد افراد، شهرت و موفقیت آنها نمى‏تواند جاى این نیازهاى عاطفى را پر كند. اگر از افراد خوشحال و خوشبخت بپرسیم كه منشأ شادى شما چیست؟ بدون هیچ مكثى خواهند گفت كه مهمترین عامل، روابط دوستانه و گرم خانوادگى است كه این خوشبختى را به ارمغان آورده است.
این كه به كودكان بیاموزیم چگونه مثبت اندیش باشند و در كارها و اهداف خود به موفقیت برسند، براى پرورش حس قوى اعتماد به نفس كافى نیست بلكه باید به آنها عشق ورزید تا بتوانند محبت را به معناى واقعى احساس كنند. والدین باید كودكان را از حمایت عاطفى خود برخوردار كنند تا فرزندان بتوانند در مقابل نامرادى‏ها و شكست‏هاى زندگى، مقاومت كنند.
پذیرفته شدن در خانواده

در اجتماع، عموما افراد به دلیل نوع شغل و كارى كه انجام مى‏دهند، مورد حمایت واقع مى‏شوند، مثلا ستاره‏هاى ورزش، هنرپیشه‏ها و یا موسیقى‏دان‏ها مورد توجه و علاقه قرار دارند، اما در خانواده، حمایت و پذیرش افراد، به خاطر خود آنهاست نه موقعیت اجتماعى آنان. به طور مثال هیچ گاه كودك به خاطر این كه بازیكن خوبى در تیم بسكتبال است مورد حمایت قرار نمى‏گیرد و یا برعكس چون تیم او مغلوب شده، طرد نمى‏شود.
چگونه والدین مى‏توانند محیط خانوادگى دوست داشتنى و حمایت‏گرى را ایجاد كنند؟ این محیط، با ایجاد حس هویت در خانواده ایجاد مى‏گردد، به این معنى كه اعضاى خانواده، در درجه‏ى اول اهمیت قرار گیرند نه اهداف مالى، شغلى و سیاسى، و یا به زبان دیگر، توجه به نیازهاى تك تك افراد خانواده در اولویت واقع شود و نسبت به رفاه آنها، احساس تعهد وجود داشته باشد. به این صورت همه‏ى اعضا با یكدیگر مهربان هستند و با محبت و علاقه رفتار مى‏كنند.
كودكان همواره در زندگى نیاز به حمایت والدین دارند. حتى هنگامى كه كار خلافى از آنان سر زده و به خاطر دزدى از مغازه دستگیر شده‏اند نیاز به حمایت از آنان سلب نمى‏شود. این موضوع كه كودك خود را در تمام شرایط حمایت كنیم هرگز به معنى تأیید كار اشتباه و خلاف او نیست بلكه به معناى آن است كه كودك با حمایت و وفادارى خانواده، متوجه مى‏شود كه مى‏تواند روى نصیحت، راهنمایى و قانون والدین حساب كند و از اشتباهاتش درس گرفته و در آینده بهتر رفتار كند.
ایجاد محیط خانوادگى كه كودك را مورد تأیید و حمایت قرار مى‏دهد

دو لورس كارن (2) نویسنده‏ى كتاب «خصوصیات خانواده‏ى سالم»، پس از مطالعه بر روى صدها خانواده متوجه شد كه تمام خانواده‏هاى سالم، مشتركاتى با یكدیگر دارند. یافته‏هاى او حاكى از این مسئله است كه اعضاى چنین خانواده‏هایى به یكدیگر عشق مى‏ورزند، حامى یكدیگرند و همواره با هم ارتباط دوستانه دارند و در مصاحبه‏هاى بى‏شمارى كه او با خانواده‏ها انجام داد، متوجه شد كه كودكانى خوشحال‏تر و سالم‏تر هستند كه همواره مورد حمایت خانواده قرار دارند. در این جا خانم كارن، 5 خصوصیتى را كه در چنین خانواده‏هایى حكمفرماست، مطرح كرده كه ما نیز به آن اشاره مى‏كنیم:
ابتدا باید گفت كه در چنین خانواده‏هایى، والدین خود داراى اعتماد به نفس هستند، آنها هرگز در مورد خود نامطمئن و شكاك نیستند زیرا اگر این چنین باشند، همواره این حس عدم اطمینان را به كودكان خود منتقل مى‏كنند. بنابراین اولین مسئولیت والدین این است كه از خود مراقبت كرده و دید مثبت و سالمى را نسبت به زندگى در خود پرورش دهند.
دوم این كه، هر یك از اعضاى خانواده وظیفه دارد كه دیگر افراد را مورد تأیید و حمایت قرار دهد. اگر این وظیفه‏ى خطیر تنها به عهده‏ى مادر قرار گیرد، نتیجه‏ى مطلوبى نخواهد داشت، در این مورد مادر و پدر هر دو باید در امر حمایت فرزندان شركت داشته باشند و به دنبال این مسئله فرزندان نیز حامى پدر و مادر و یكدیگر خواهند بود. به طور مثال مادر یا پدرى كه شغل جدیدى را آغاز مى‏كند به اندازه‏ى كودكى كه به مدرسه‏ى جدیدى مى‏رود، نیاز به حمایت دارد.
سوم این كه، خانواده باید درك كند كه حمایت به معناى تحت فشار قرار دادن افراد براى بهتر بودن، و بهتر انجام دادن كارها نیست. زیرا نیاز افراد خانواده با یكدیگر متفاوت است، بعضى نیازمند تشویق بیشتر هستند تا تلاش خود را افزایش دهند ولى بعضى نیز نیاز دارند كه متقاعد شوند تا كارها را ساده‏تر گرفته و آرام‏تر پیش روند. در واقع حامى بودن و حمایت كردن به معناى توجه به علایق و خواسته‏هاى دیگران است.
چهارم این كه، روحیه‏ى چنین خانواده‏هایى مثبت است و بر پایه‏ى امید و خوش بینى است و آنها بر این باورند كه مشكلات و فشارهاى روحى موقتى و قابل حل‏اند. آنها معتقدند كه تا زمانى كه با هم هستیم و همدیگر را داریم، بر همه‏ى مشكلات فائق خواهیم آمد و كارها را به درستى انجام خواهد شد.
پنجم این كه، چنین خانواده‏هایى، نهادهاى اجتماعى را حمایت مى‏كنند اما نه كوركورانه و خودكار. كودكان در خانواده آموزش مى‏بینند تا به نهادهایى همچون مدرسه و مكان‏هاى ملى و مقدس و بانیان آنها احترام بگذارند، با این وجود در هنگام نیاز بروز تضاد میان كودكان و والدین، آنها اجازه دارند كه حرف‏هاى خود را بزنند و والدین باید گوش شنواى دردهاى آنان باشند تا بتوانند راه حل مناسب را بیابند و به این صورت چنین كودكانى به ارزش واقعى خود پى خواهند برد و متوجه مى‏شوند كه از سوى خانواده مورد پذیرش قرار گرفته‏اند.
5 خصوصیت خانواده‏ى سالم و حمایتگر

1- وجود اعتماد به نفس در والدین.
2- حمایت اعضاى خانواده از یكدیگر.
3- پذیرش محدودیت‏هاى فردى.
4- روحیه‏ى مثبت و خوش بینانه.
5- احترام به گروه‏هاى مختلف اجتماعى.
سفر همیشگى

اعتماد به نفس پدیده‏ى پیچیده‏اى است كه بسیارى از عوامل بر روى آن تأثیر مى‏گذارند. عزت نفس آموختنى نیست اما چیزى است كه به عنوان هسته‏ى اصلى شخصیت فرد، مورد تكامل و پرورش قرار مى‏گیرد. همه‏ى پدران و مادران دلسوز، خواستار وجود اعتماد به نفس بالایى در فرزندان خود هستند. آنها خود نمى‏توانند دقیقا این روند را كنترل كنند و تنها قادر به تأثیر گذارى در پرورش این حس هستند. شیوه‏ى «حمایت، ادراك و پیشرفت» در ایجاد اعتماد به نفس، چهار چوبى را براى والدین ایجاد مى‏كند كه مى‏توانند با پیگیرى آن، اطمینان و امنیت عاطفى را براى فرزندان خود به ارمغان آورند. در واقع این شیوه، روى تنش حیاتى والدین به عنوان عوامل حمایتى مستحكم، تأكید مى‏ورزد و عقیده دارد كه پدر و مادران هستند كه نقش مهمى را در پرورش عزت نفس، بازى مى‏كنند.
توجه بر این نكته مهم است كه روند ایجاد اعتماد به نفس، همواره ادامه دارد و هرگز خاتمه نمى‏یابد و همان گونه كه شخصیت افراد تكامل مى‏یابد، عزت نفس آنها نیز متكامل مى‏شود كه البته سیر تكامل آن در دوران جوانى بیشتر است.
منبع- کرکبود

نویسنده :E L E N A   آفلاین
#14
اعتماد به نفس فرزندان خود را افزایش دهیم
والدین همیشه به دنبال راه هایی برای افزایش اعتماد به نفس کودکان خود می گردند. همه بر این باورند که افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند به علت داشتن عقاید مثبت در اغلب اوقات زندگی شاد و موفقی را پشت سر می گذارند.
کودکان با اعتماد به نفس عقاید خود را به راحتی ابراز می کنند و احساسات خود را بدون اینکه احساس خطر کنند با دیگران در مواجهه می گذارند. آنها هنگامی که با مشکلی مواجه می شوند راه های مختلف را برای حل مشکل شان امتحان می کنند تا در نهایت آن را حل کنند.
حال سوال بسیاری از والدین این است که چطور می توانیم اعتماد به نفس فرزندان خود را افزایش دهیم. اعتماد به نفس یک احساس درونی است و تنها کاری که یک فرد می تواند انجام دهد گسترش این احساس است. برای افزایش اعتماد به نفس کودکان نباید عقاید آنها را عوض کرد، بلکه باید محیط سالمی را برای پرورش آن ایجاد کرد.
شما الگوی کودک خود هستید، پس از طریق اعمال و یا زبان خود به او بفهمانید که به خودتان و دیگران احترام می گذارید. بچه ها مقلدان خوبی هستند. حتما با فرزند خود تجربه های شاد و شیرین دوران کودکی خود را در میان بگذارید. به آنها بگویید که دوست دارید چگونه باشند. در رابطه با قهرمانان مورد علاقه زمان کودکی خود با آنها صحبت کنید. هیچ گاه هنگامی که فرزندتان در خانه حضور دارد، اخبار حوادث تلویزیون را تماشا نکنید، چون شنیدن اخبارهای مختلف کشت وکشتار تاثیرات بسیار منفی روی او خواهد گذاشت. بچه ها با شنیدن اخبار به طور منفی تحت تاثیر وقایعی قرار می گیرند که هیچ کنترلی بر آن ندارند.
هیچ چیز به اندازه مسوولیت دادن به کودکان اعتماد به نفس آنها را افزایش نمی دهد، پس سعی کنید به فرزند خود مسوولیت های متناسب با سن اش را منتقل کنید. خواهید دید که هرگاه او مسوولیت اش را انجام می دهد چه رضایت خاطری پیدا می کند و احساس می کند که چقدر در خانواده اش فرد مهمی است. مثلا از کودک ۳ یا ۴ ساله خود بخواهید جعبه دستمال کاغذی را روی میز ناهارخوری بگذارد و یا از کودک ۷ ساله خود بخواهید لباس ها را پس از خشک شدن تا کند و در قفسه های مربوط به خود قرار دهد. سعی کنید این احساس درونی را در آنها به وجود آورید که خودشان باید مشکلاتشان را حل کنند.
اگر واقعا به توانایی آنها در حل مشکلاتشان ایمان دارید، به او بگویید تو «حتما می توانی» یا «تو مشکلات بزرگ تر از این را قبلا حل کرده ای». از او بپرسید چطور دوست داری مشکلت را حل کنی؟ پرسیدن چنین سوال ها و یا بیان جمله های تشویقی او را در حل مشکلاتش کمک می کند.
البته برای بیشتر والدین بسیار سخت است که کنار بکشند و از دور شاهد دست و پنجه نرم کردن فرزندانشان با مشکلی باشند، اما بدانید که اعتماد به نفس فرزندتان حتما از این طریق افزایش می یابد. بگذارید تا فرزندتان با دوستان و معلمانش در ارتباط باشد. او را برای امتحان چیزهای جدید تشویق کنید و بگویید که اگر در انجام آن کار موفق نشد، حتما شکست او را می پذیرید.
اولين روزنامه جوانان و نوجوانان ايران- نسخه ی 1764

نویسنده :E L E N A   آفلاین
#15
افزايش اعتماد به نفس کودکان
فريبا دارخال

افزايش اعتماد به نفس، حس نشاط و دوست داشتن در كودكان، به برنامه ريزى و نظم و ترتيب نياز دارد. در واقع بدون برنامه ريزى و نظم و ترتيب، والدين نمى توانند در اين زمينه عملكرد موفقى داشته باشند. اعتماد به نفس بالا و حس دوست داشتن و دوست داشته شدن در اعضاى خانواده موجب مى شود بچه ها به طرف ناهنجارى هاى جامعه از قبيل بزهكارى و مواد مخدر كه به ظاهر به آنها احساس قدرت مى بخشد، نروند. براى موفقيت والدين در ايجاد احساس نشاط، افزايش اعتماد به نفس در فرزندان و ايجاد رابطه مثبت با آنان راه هاى زيادى وجود دارد.

از فرصت هاى رويارويى واقعى نهايت استفاده را ببريد
اعتماد به نفس بچه ها تحت تأثير كيفيت برنامه ها در زمانى خاص است نه مدت زمانى كه شما صرف آنها مى كنيد. در زندگى شلوغ امروز، كمتر به چيزى كه فرزندمان مى گويد توجه مى كنيم و بيشتر به فكر كارهايى هستيم كه بايد انجام دهيم. اغلب وانمود مى كنيم كه به حرف بچه گوش مى دهيم ولى متأسفانه تلاش بچه را در برقرارى ارتباط ناديده مى گيريم. اگر در طول روز فرصت هايى را براى بيان مشكلات به او ندهيم، مطمئناً او را به سوى رفتارهاى ناهنجار خواهيم كشاند. دادن نظر منفى به بچه ها به مراتب بهتر از ناديده گرفتن ديدگاه هاى آنهاست. شناخت احساسات او چه منفى و چه مثبت مهم است. شايد شما وقت زيادى براى بازى كردن با او اختصاص دهيد ولى براى شنيدن حرف هايش نه. پس به دنبال اين فرصت باشيد تا به احساسات او اعتبار دهيدو مطمئن باشيد اين در آينده به نفع شما خواهد بود.

حرف نزنيد، عمل كنيد
در طول روز با دهها خواسته از سوى بچه ها مواجه مى شويم و از نظر آنان شايد ما خود را به كرى زده ايم. به جاى غرزدن به او از خود بپرسيد: «چه كار مى توانم بكنم » به بچه نشان دهيد اگر حرفى مى زنيد به آن عمل مى كنيد. اگر قولى به بچه در قبال عملى كه او انجام مى دهد، داده ايد، حتماً به قول خود وفادار باشيد و عمل كنيد.

راه هاى مناسب را براى احساس قدرتمند بودن به بچه ها ياد دهيد
اگر شما به او اين راه ها را نشان ندهيد او به راه هاى نامتعارف براى كسب قدرت كشيده مى شود. كارهايى از قبيل اجازه دادن به او براى كمك به شما در آشپزى و خريد از فروشگاه ، احساس قدرت و با ارزش بودن را در آنها زنده مى كند.

از نتايج و پيامدهاى طبيعى استفاده كنيد
اگر ما در بعضى از امور دخالت نكنيم، بچه ها را از فرصت هاى يادگيرى از نتايج رفتارها و عمل ها محروم كرده ايم. براى مثال اگر بچه شما فراموش كرد ناهارش را با خود ببرد ، براى او غذا نبريد. اجازه دهيد بچه يك راه حل پيدا كند و از طريق همين راه اهميت در حافظه ماندن و به خاطرسپارى مسائل را ياد بگيرد. از غرزدن به بچه و تأكيد براين كه غذا را سر وقت بخورد اجتناب كنيد چون اين طرز برخورد به روابط شما و فرزندتان خدشه وارد مى كند.

خوددارى از كشمكش و دعوا
اگر بچه از طريق عصبانى كردن شما، گريه كردن ، بدخلقى و شايد هم بى احترامى بخواهد شما را امتحان كند كه به خواسته اش برسد بهترين راه ترك اتاق است. يعنى او را تنها بگذاريد و اگر ديديد او دوباره اين كار را تكرار كرد، به او بگوييد تا آرام نشدى از اتاق بيرون نيا. هيچ وقت با عصبانيت و احساس شكست اتاق را ترك نكنيد.

انجام دهنده كار را از عملى كه انجام داده است جدا كنيد
هرگز به بچه نگوييد كه او بد است. به بچه كمك كنيد كه بفهمد شما او را دوست داريد، اما رفتار او باعث شده كه شما تحمل نداشته باشيد. براى اين كه يك بچه اعتماد به نفس سالمى داشته باشد، بايد بداندكه او را بى هيچ شرط و شروطى دوست داريد و مهم نيست كه چه كارى انجام داده است. با روبرگرداندن از او و گفتن اين كه دوستش نداريد، او را تحريك نكنيد.

مهربان و استوار باشيد
تصور كنيد بايد دختر پنج ساله تان را به مهد كودك ببريد و خودتان هم سر وقت سر كار حاضر شويد. اما او هنوز لباس نپوشيده و حاضر نيست. استرس وجودتان را فرا گرفته و شروع به غرزدن مى كنيد. سعى كنيد با غلبه بر استرس با او صحبت كنيد و امكان پوشيدن لباس در ماشين را هم به او گوشزد كنيد. البته همه اين موارد را با مهربانى انجام دهيدچون صبح زود بلند شده و كسل است.

وفادار به عهد و پيمان با بچه باشيد
اگر هنگام خريد از فروشگاه با بچه عهدى بستيد كه شكلات بر ندارد به هيچ عنوان تحت تأثير لب ورچيدن و گريه و زارى قرار نگيريد و از اين عمل نترسيد. چون او از اين طريق مى خواهد به خواسته اش برسد. تداوم در اين روش ها موجب مى شود بچه به شما و روابط با خانواده احترام بگذارد.
منيع : روزنامه ايران

نویسنده :E L E N A   آفلاین
#16
افزایش اعتماد به نفس در کودکان

اعتماد به نفس يعني چگونگي احساس فرزند شما نسبت به خودش. داشتن اعتماد به نفس اهميت بسياري دارد، اما بايد بدانيم كه چگونه اين اعتماد به نفس را در كودك خود پرورش دهيم؟

به فرزندتان بگوئيد که به او افتخار مي كنيد.
بگذاريد فرزندتان بداند كه فكر مي كنيد او بهترين كودك دنياست. بگوئيد:
☺ "تو آن كار را خيلي خوب انجام دادي."
☺ "آفرين، تو در اين كار خيلي ماهري."
☺ "تو خيلي براي اين كار زحمت كشيدي."
☺ "باعث شدي به تو افتخار كنم."
☺ "تو خيلي تلاش كردي."
☺ "تو مي تواني اين كار را انجام دهي."

ساعتهايي را به فرزندتان اختصاص دهيد.
☺ او را در آغوش بگيريد.
☺ وقت خود را صرف كارهاي مورد علاقه او كنيد.
☺ با هم ورزش كنيد، به موسيقي گوش دهيد يا موسيقي بنوازيد.
☺ فقط با هم صحبت كنيد.

فرزندتان را در همه كارها مشاركت دهيد.
براي او خيلي مشكل است كه تنها فرد كم شنواي خانواده باشد.
☺ در گفتگوهاي خانوادگي او را هم مشاركت دهيد.
☺ راههايي براي برقراري ارتباط با فرزندتان پيدا كنيد.
☺ زماني كه جايي مي رويد او را هم با خود ببريد.
☺ به او كمك كنيد به گروهي بپيوندد و عضوي از يك گروه شود.

برگرفته از مرکز کاشت حلزونی بیمارستان بقیه ا... الاعظم

نویسنده :E L E N A   آفلاین
#17
چگونه مي‌توانيم اعتماد به نفس فرزند خود را تقويت كنيم؟
ليليان كتز _ فرشيد شمسائي (عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي همدان)
اعتماد به نفس تأثير مهمي در سازماندهي رفتارهاي سالم و سازنده فردي و اجتماعي انسان‌ها دارد، در نتيجه والدين، نهادها و مربيان آموزشي همه مي‌خواهند بدانند بهترين راه براي دروني كردن اين حس در كودكان و نوجوانان چيست؟ به ويژه كه پژوهشگران روانشناسي نيز معتقدند فقدان اعتماد به نفس در افراد، پايه و اساس بسياري از معضلات اجتماعي است.
ولي واقعيت اين است كه گر چه در زمينه اعتماد به نفس، بيش از صد سال مطالعه و تحقيق ‌شده است، اما هنوز نتيجه قطعي‌ به دست نيامده و متخصصان همچنان درباره ماهيت اعتماد به نفس و چگونگي تكامل آن بحث مي‌كنند. با وجود اين بيشتر پژوهشگران معتقدند پدر و مادر و خانواده در پي‌‌ريزي و تكامل شخصيت بچه‌ها نقشي اساسي‌ دارند.
اما به راستي اعتماد به نفس چيست؟ فرهنگ لغت و‌بستر آن را اين‌گونه تعريف مي‌كند: «اعتماد به نفس يعني احساس رضايت و اطمينان در وجود خود. يعني شما درباره خود چگونه فكر مي‌كنيد و چه احساسي از خودتان داريد؟»
خانواده‌ها و معلمان نيز معتقدند نوجوان براي داشتن اعتماد به نفس نخست بايد نسبت به خود احساس خوبي داشته باشد، ولي خود نوجوانان اعتماد به نفس را اين‌گونه معنا مي‌كنند: «ميزان پذيرش جمعي‌اي كه از بزرگسالان و يا همسالان خود به عنوان فردي ارزشمند دريافت مي‌كنند.»
خانواده‌هاي علاقه‌مند به پرورش اعتماد به نفس در بچه‌ها پيش از هر كاري بايد بياموزند بچه‏ها را بپذيرند، قبول داشته باشند و به آنها توجه كنند و اين چنين در طول زندگي، اعتماد به نفس را در كودكان بيافرينند و نهادينه كنند. پدر و مادرها اغلب احساس مي‌كنند اگر كودكان از آنها جدا باشند، احساس ناتواني و عجز خواهند كرد. از سوي ديگر، بچه‌هايي كه از كمبود اعتماد به نفس رنج مي‌برند، احساس مي‌كنند پدر و مادر و اطرافيان، آنها را قبول ندارند و نمي‌توانند احساس خوب و ارزشمند بودن و در نتيجه، اعتماد به نفس را در آنها بيدار كنند. البته معيارهاي اعتماد به نفس نيز بسيار مهم و البته متفاوت است و اغلب خانواده‌ها و گروه‌هاي مختلف قومي و فرهنگي در تعيين معيار اعتماد به نفس، نقش اساسي دارند؛ مثلاً بعضي گروه‌ها ممكن است بر زيبايي و ويژگي‌هاي جسماني تأكيد كنند، و گروه‌هاي ديگر ممكن است پسرها و دخترها را با ارزش‌هاي متفاوتي بسنجند. در هر صورت، تبعيض جنسيتي، تعصب و نگاه تك بعدي به مسائل كودكان و نوجوانان، ممكن است به سلامت روحي و اعتماد به نفس آنها آسيب‌هاي جدي وارد سازد.
چگونه مي‌توان به رشد طبيعي اعتماد به نفس در فرزندان ياري رساند؟
بنيان‌هاي اعتماد به نفس هر فرد در دوران كودكي و حتي نوزادي او ريشه دارد و درست در همين دوران، نقش مهم و اساسي خانواده در آينده كودك بسيار سرنوشت ساز است. وقتي پدر و مادر به گريه‌ها و خنده‌هاي كودكان، با حساسيت و همدلي پاسخ دهند، كودكان كم كم ياد مي‌گيرند احساس كنند انسان‌هاي ارزشمندي هستند و اطرافيان، آنها را دوست دارند. كودكان احساس دوست داشتن و دوست داشته شدن و احساس پذيرش و توانايي برقراري ارتباط سالم و مؤثر با انسان‌ها را از الگوهاي رفتاري‏اي كه از خانواده و اطرافيان مي‌گيرند، مي‌آموزند.
تعلق به يك گروه و امكان بروز توانايي‌هاي اجرايي در گروه همسالان، احساس اعتماد به نفس را در كودكان تقويت مي‌كند. البته نكته ظريفي كه در اين ميان وجود دارد، اين است كه گاه پدر و مادرها به جاي تقويت احساس ارزشمندي در فرزند خود، به تمجيد و ستايش افراطي از او مي‌پردازند كه مسلماً راهكار مناسبي نيست و نه تنها اعتماد به نفس او را تقويت نمي‌كند، بلكه ممكن است سبب بروز اختلالاتي چون خود بزرگ‌بيني و كمال‌گرايي افراطي نيز بشود.
افرادي كه داراي اعتماد به نفس متعادل و سازنده هستند، احساس ‌ارزشمندي مي‏‌كنند و حسي دروني به آنها مي‌گويد توانايي پيروزي در برابر مشكلات زندگي را دارند و در نهايت راهكارهايي براي حل مسائل خود خواهند يافت. چنين افرادي، درك و نگرشي مثبت از خود و توانايي‌هايشان دارند، اما كساني ‌كه اعتماد به نفس ندارند، درك درستي از انتظارات خود ندارند، اين افراد اغلب خود‌كم‌بين هستند، قضاوت‌هاي خوبي درباره خودشان ندارند و به شدت به ديگران وابسته‌اند. انتظارات و انتقادهاي بيش از اندازه والدين و يا بي‌توجهي آنها نسبت به فعاليت‌هاي مستقل فرزندانشان، سبب مي‌شود كودك احساس بي‌كفايتي و يا بي‌ارزشي بكند، اما هنگامي كه پدر و مادر محيطي پذيرا، مطبوع و طبيعي در خانواده فراهم كنند، كودك مي‌تواند به درك روشني از خود و احساساتش دست يابد.
كودكان در سن رشد نسبت به اصول و ارزش‌هاي افراد همانند خود حساس‌تر مي‌شوند، بنابراين والدين و معلم‌ها مي‌توانند به كودك كمك كنند تا ياد بگيرد چگونه با افراد هم جنس و غير همجنس خود ارتباطي سالم برقرار كند. برقراري روابط موثر با گروه همسالان، در مدرسه يا هر محيط اجتماعي ديگري در پرورش اعتماد به نفس كودكان بسيار مؤثر است، ولي از سوي ديگر ممكن است اختلالاتي در شيوه‌هاي ارزش‏گذاري كودك و نوجوان ايجاد كند. مثلاً نوجوانان ممكن است ارزش‌هاي گروه همسالان را با ارزش‌هايي كه در منزل آموخته‌اند در تضاد ببيند. پدر و مادر آگاه، مي‌توانند فرزند خود را ياري دهند تا بتواند از يك سو ارزش‌هاي خود را با شفافيت و به روشني تعريف كند و از سوي ديگر، قوانين جامعه و اصول رفتار سازماني را نيز بشناسد.
نكته ظريف ديگري كه وجود دارد، اين است كه ميزان اعتماد به نفس بچه‌ها ممكن است در زمان‌ها و مكان‌هاي مختلف يكسان نباشد. يك كودك سالم ممكن است احساس اطمينان به خود يا پذيرفته شدن در ميان جمع را در خانه داشته باشد، اما در محيط‌هاي اجتماعي ديگر، مثلاً كلاس درس و يا جمع دوستان اين حس را از دست بدهد. نوجوانان در ميان جمع ممكن است در يك لحظه احساس كنند كه شخصي را بسيار دوست دارند، ولي بعداً احساس متفاوتي نسبت به او نشان دهند. درك تمام اين ظرايف به شما كمك مي‌كند با بينش عميق‌تري با فرزند خود رفتار كرده و بهتر بتوانيد از او حمايت كنيد. احتمالاً هنگامي كه بزرگسالان به علائق و احساسات كودك خود پاسخ مي‌دهند و در درك او مي‌كوشند،احساس او درباره لياقت‏هاي خودش عميق‏تر و گسترده‏تر مي‏شود. اگر فرزند شما در يك باغ‌وحش به حيواني علاقه نشان دهد، شما مي‌توانيد به او كمك كنيد اطلاعات بيشتري درباره حيوان مورد علاقه‌اش پيدا كند. به اين ترتيب شما با رفتاري مثبت، مؤثر و جدي به احساس و علاقه فرزند خود پاسخ داده‌ايد.
نوجوان در شرايطي است كه مي‌كوشد وارد ميدان زندگي شود، در نتيجه، شركت در فعاليت‌هايي كه تجربه واقعي آنها رعب‌انگيز است، برايش جذاب‌تر بوده و حتي مي‌تواند در اين شرايط نقش مؤثرتري ايفا كند.
موضوع‌هاي بي‌معني و يا مسائلي كه فقط جنبه تفريح و سرگرمي دارند، كم كم از حوزه علاقه و توجه نوجوان خارج مي‌شود. پدر و مادر آگاه مي‌كوشند به فرزند خود تجربه‌هاي عيني‌تر و ملموس‌تري از زندگي بدهند، مثلاً شما مي‌توانيد كودكتان را در كارهاي روزانه منزل شركت دهيد يا در مورد مسائل جاري با او مشورت كنيد تا به اين ترتيب فرزندتان بتواند توانايي‌هاي خود را در يابد و احساس كمال كند.
پاسداشت حرمت نيز نقش بسيار مهمي در پرورش اعتماد به نفس كودكان دارد. هنگامي كه والدين و ديگر اطرافيان به كودك و نوجوان احترام مي‌گذارند، اين پيام را به او منتقل مي‌كنند كه تو براي ما مهم هستي، و از همين راه اعتماد به نفس او را پرورش مي‌دهند. احترام به بچه‌ها به اين معني است كه با آنها مؤدب رفتار كنيد، به نظر و فكر آنها پاسخ دهيد، از آنها نظرخواهي كنيد و رابطه‌اي واقع بينانه و معني‌‌دار با آنها برقرار سازيد.
يكي ديگر از راه‏هاي حفظ و پرورش اعتماد به نفس در كودكان و نوجوانان اين است كه به آنها كمك كنيم تا بتوانند خود را با شكست‌ها و ناكامي‌هاي زندگي وفق دهند و بر قابليت انعطاف خود بيفزايند. تأكيد بيش از حد بر پيروزي مداوم و شادماني هميشگي، كار اشتباهي است. بهتر است به كودك يا نوجوان خود اين اطمينان را بدهيم كه در دوره‌هاي نااميدي و بحران همچنان در كنارش هستيم و شكست و عدم موفقيت او چيزي از حمايت و مهر ما كم نمي‌كند. شما مي‌توانيد پس از برطرف شدن بحران به فرزند خود كمك كنيد تا چيزي را كه موجب اشتباه او شده بود، به خاطر آورد و درباره آن تأمل و نتيجه‌گيري كند اگر به اين طريق بحران ديگري رخ داد، مي‌تواند، از بينش و آگاهي‌اي كه اكنون به دست آورده است براي غلبه بر مشكل و مديريت خلاق بحران جديد بهره بگيرد. اين چنين است كه مي‌توانيم اعتماد به نفس تضعيف شده فرزند خود را دوباره بازسازي كنيم، البته اين به مفهوم ناديده گرفتن اشتباهات او نيست.
گرفته شده از:mohsenazizi.blogfa.com

نویسنده :E L E N A   آفلاین
#18
عزت نفس اندک ،حالت خود تقویتی دارد، یعنی اگر کودکی دچار این مشکل است، خود نیز آن را شدت می بخشد. مثلاً اگر او فکر می کند در درس ریاضی ضعیف است بدون شک هنگام روبه رو شدن با یک مسأله ریاضی بسیار نگران می شود و این احساس ضعف به ناتوانی او در حل ریاضی بیشتر کمک می کند در نتیجه مجدداً احساس شکست کرده و این باور که در فهم درس ریاضی ناتوان است در او تقویت می شود. والدین باید با از بین بردن تردید در وجود فرزندشان او را از عزت نفس اندک برهانند و به کودک خود مهارت هایی بیاموزند که نوع رفتار، روش و نگرش خود را اصلاح کند.
زمانی که قصد داریم به کودکمان بیاموزیم چه اهدافی را در زندگی داشته باشد و برای رسیدن به آنها چگونه تلاش کند، باید احساساتی را که باعث تقویت تفکرات منفی در آنها می شود کاهش دهیم. بدین منظور باید باورها و توقعات سختی که از خود دارد و باعث ضعیف شدن عزت نفس می شود و به آن شدت می بخشد را تغییر دهیم و :
از احساسات خود و دیگران با وی صحبت کنیم.
او را مطمئن سازیم که احساسش را درک می کنیم
به او بیاموزیم که برای ابراز احساساتش روش منطقی به کار ببرد.
کودکی که عزت نفس اندک دارد دائم نگران است ،زیرا فکر می کند اگر در کاری شکست بخورد بدون شک تنبیه و یا تحقیر می شود، بنابراین علاقه ای به آزمودن موضوعات جدید ندارد و فقط در موقعیت های امتحان شده و آشنا احساس آسودگی خیال می کند. برای این که بتواند احساس عدم اعتماد به نفس را در خود از بین ببرد، پیرو برنامه ای خشک و انعطاف ناپذیر و تشریفاتی می شود تا به خود قیافه کنترل و نظم داشتن بدهد زیرا نسبت به توانایی هایش اعتمادی ندارد. هرگاه مرتکب اشتباهی شود خودش را مرتب سرزنش می کند در نتیجه بیشتر احساس بی لیاقتی کرده و دیگر لزومی نمی بیند تلاش کند و انگیزه اش را هم از دست می دهد و پس از زمانی که انگیزه در او از بین رفت چیزی وجود نخواهد داشت که او را خشنود سازد. بیشتر اوقات تکالیف مدرسه، کودک را دچار تشویش می کند و این نگرانی اعتماد به نفس او را از بین می برد. برای این که کودکان مان هنگام انجام دادن تکالیف مدرسه شان دچار اضطراب و نگرانی نشوند، باید:
▪ تکالیف خود را در اتاقی آرام و بی سروصدا که حواسشان پرت نشود انجام دهند، چرا که آشفتگی ذهنی باعث تشویش و اضطراب شده و ترسی غالب بر آنها مستولی می شود که تمرکز حواس را از آنها می گیرد.
وقتی والدین قصد دارند در یادگیری دروس به کودکان کمک کنند باید کنارشان آرام بنشینند و با صدای ملایم صحبت کنند؛ بدین ترتیب آنها مجبور نمی شوند تا بر ترس دیگری که همان عصبانیت والدین هنگام اشتباه کردن است غلبه کنند.
راه دیگر آموزش به کودکان مضطرب این است که به آنها کمک کنیم تا ترسهای فلج کننده شان که معمولاً از خطاهای هنگام یادگیری ناشی می شود را فراموش کنند. این خطاها مثلاً در زمان انجام دادن تکالیف مدرسه و یا در بازی های گروهی ممکن است به وجود آیند و باید از آنها برای آموزش کودک بهره جست. وقتی کودک مرتکب خطایی می شود به جای سرزنش کردن وی سعی کنید از آن خطاها واکنش مثبتی به وجود آورید. مثلاً به او بگویید:« بهتر است این مسأله را بررسی کنیم و وقتی فهمیدیم مشکل چیست می توانیم حلش کنیم.
به کودک خود بیاموزیم که کف نفس داشته باشد. کف نفس یعنی این که بتوانیم خونسرد بنشینیم و فکر کنیم، تصمیم بگیریم و عواقب رفتارمان را تجسم نماییم. کودک مضطرب نمی تواند روی تصمیم های آنی خود کنترلی داشته باشد بنابراین نمی تواند عزت نفس اندکش را اصلاح کند.
● روشهایی برای کمک به فرزندان
والدین برای کمک به فرزندان خود باید:
۱) برای فرزندان خود وقت کافی در نظر بگیرند و دقیقاً توضیح دهند که چرا رفتاری پذیرفتنی است در حالی که رفتاری دیگر چنین نیست و هنگام سرزنش فرزند خود آن رفتار خاص را مورد خطاب قرار دهند نه شخصیت کودک را.
۲) بعضی مواقع عدم وجود مهارتی خاص موجب اضطراب می شود؛ مثلاً کودکانی که نمی توانند وارد جمع کودکان دیگر شوند به کمک والدین خود نیاز دارند که این مهارت را به وی بیاموزند و بدین ترتیب وحشت از این که اساساً ایرادی در وجودش دارد را از وی دور سازند.
۳) وقتی کودکی هنگام آموختن درس خود دچار تشویش و نگرانی می شود به او کمک کنید تا مشکل خود را تشخیص دهد و برطرف سازد.
۴) وقتی اشتباهی صورت می گیرد تا جایی که امکان دارد برای اصلاح آن وقت کافی بگذارید زیرا عجله کودک را نگران می کند.
۵) سعی کنید از راههای گوناگون به کودک خود آموزش دهید. مثلاً یک کودک ممکن است آموزش ها را تنها به صورت شفاهی درک نکند بنابراین کاری را که باید او انجام دهد هر قدر هم که ساده باشد کاملاً شرح داده و به طور عملی انجام دهید (مثلاً پیام تلفنی گذاشتن را به طور عملی به او بیاموزید)؛ برخی از کودکان هنگام دیدن بهتر درک می کنند تا شنیدن. کودک وقتی کاملاً متوجه شد که چه توقعی از او دارند احساس آرامش و راحتی بیشتری می کند. برخی از کودکان نیز معیارهای بالایی برای خود در نظر می گیرند که سبب تشویش و نگرانی می شود و وقتی نمی توانند به آرزوهای غیرواقعی شان دست یابند« احساس شکست » می کنند و ذهنشان آ شفته می شود؛ در این مواقع کمتر می درخشند.
۶) والدین برای این که کودکشان را از نگرانی برهانند باید او را دایم تشویق یا تحسین کنند البته تشویق، اغراق آمیز و ناپخته نباشد. کودکان معمولاً از کارهای خود خیلی انتقاد می کنند و از آنچه که انجام می دهند زیاد راضی نیستند.
۷) برخی از کودکان هر نوع تعریف و تمجید را یک جور مزاحمت تلقی می کنند. واکنش فرزندتان نسبت به تعریف و تمجید را مشاهده کنید و وقتی متوجه شدید که کودکتان حتی هنگام تعریفی مثبت آشفته خاطر و مضطرب می شود تا جایی که امکان دارد او را به حال خود بگذارید و کاری به کارش نداشته باشید.
۸) والدین کودکی که نمی تواند خشم خود را کنترل کند باید او را تشویق کنند تا روی یک کار- نه چند کار همزمان- وقت بگذارد و از بار اضافی و اضطراب ناشی از خستگی و گرسنگی بپرهیزد زیرا ممکن است امیدش را در راه رسیدن به اهدافش از دست بدهد.
۹) والدین باید از کودک بپرسند که چه اهدافی دارد.
۱۰) وقتی هدف کودک مشخص شد باید به او کمک کنند که تشخیص دهد آیا هدفش با واقعیت همخوانی دارد یا خیر و اگر چنین بود برای رسیدن به آن، او را تشویق کنند.
۱۱) والدین کودک نگران باید به او کف نفس بیاموزند. برای پدر یا مادر این که کودکش می گوید:
« من خیلی احمق هستم.» یا« هیچ کاری از دستم برنمی آید؟»سخت است. ولی وقتی کودک نسبت به خود چنین احساسی دارد فریاد کشیدن بر سر او هیچ دردی را درمان نمی کند. وقتی به او دستور می دهیم که این گونه صحبت نکند تنها نگرانی اش را افزایش داده ایم. مجبوریم احساسات منفی کودکان را بپذیریم تا بتوانیم آنها را تغییر دهیم. به جای این که با زورگویی او را از داشتن احساسات منفی منع کنید برایش محیطی فراهم کنید تا بتواند این احساسات را ابراز کند ولی با روشی درست به او نشان دهید که این احساسات واقعیت ندارند. در این گونه مواقع والدین می توانند از روش های زیر بهره جویند:
● درک احساسات کودکان
روشی درست به او نشان دهید که این احساسات واقعیت ندارند. در این گونه مواقع والدین می توانند از رو ش های زیر بهره جویند:
۱) توجه کودک را روی کاری که دارد انجام می دهد متمرکز کنید و توانایی های او را هرگز ارزیابی نکنید و از نارضایتی دیگران نیز صحبتی به میان نیاورید. مثلاً بهتر است به او بگویید« روی این کار خیلی وقت می گذاری. »نه این که بگویید
:« خیلی کند کار می کنی.»
۲) صمیمیت و اعتقادی که والدین نسبت به کودک احساس می کنند به وی اطمینان خاطر می بخشد و بدون تردید او را به سوی کشف بهترین استعدادش سوق می دهد. تلاش و جدیت او را تحسین کنید. تا جایی که امکان دارد به او اجازه دهید خودش بسیاری از تصمیم هایش را بگیرد. همه کودکان _ به ویژه کودکان نگران- باید مطمئن شوند که ما علاقه مندیم بدانیم آنها مسائل را چگونه می بینند و از شنیدن تفکرات و تصورات آنها لذت می بریم.
۳) از آنجایی که تنبیه و تهدید یا بی حوصلگی و عصبانیت، نگرانی کودکان را افزایش می دهد باید از آن اجتناب شود. وقتی کودک حس می کند که از او ناامید شده ایم از ترس یخ می زند و گاهی اوقات شرمنده می شود. باید برای کودک محیطی فراهم آوریم که هم احساس امنیت کند و هم بتواند طعم تلاش و شکست را با هم بچشد.
احساس دیگری که باعث به وجود آمدن طرز فکری منفی در کودک و عزت نفس اندک می شود عصبانیت است. یعنی کودکی که عزت نفس اندک دارد بسیار گوشه گیر، منفی باف، عبوس و نق نقو است و در اکثر کارها اشتیاقی از خود نشان نمی دهد. کودکی که عصبانی است توجهی به راضی و خشنود نگهداشتن ما ندارد. حتی ممکن است طوری رفتار کند که نشان دهد نسبت به انجام دادن تکالیف مدرسه یا برآوردن توقعات ما دل نگرانی ندارد و حتی سعی می کند خود را با اعتماد به نفس نشان دهد و بگوید نیازی به کمک، تأیید یا حمایت دیگران ندارد. اما کودک عصبانی نیاز مبرمی به کمک دارد.
● خشم کودکان
موارد زیر موجب خشم کودکان می شود:
۱) وقتی چیزی جلوی موفقیت و پیشرفت او را می گیرد.
۲) وقتی به آنها برچسب هایی مانند بد، بی عرضه، لوس یا بی معرفت زده می شود.
۳) وقتی که احساس ضعف یا عدم کنترل می کنند.
عصبانیت اغلب دفاعی در برابر عزت نفس اندک است. کودک به جای این که در برابر ناامیدی بایستد یا عدم قدرت خود را بپذیرد احساس خشم می کند و چنین خشمی به روش های متعددی بروز می کند:
۱) سعی می کند دیگران نسبت به او احساس بدی داشته باشند تا متوجه عزت نفس اندک او نشوند. بنابراین نسبت به بچه های کوچک و ضعیف تر قلدری می کند و با هم سن و سال های خود رفتار پرخاشگرانه ای دارد.
۲) بسیاری از کودکان عصبانی احساس ضعف می کنند و مثلاً به این دلیل که جلوی موضوعی بسیار اضطراب آور که در محیط زندگی شان در حال وقوع است (مثل طلاق و یا مشکلات مالی خانوادگی) را نمی توانند بگیرند سعی دارند دست به خشونت زده و بدین ترتیب احساسات ناخوشایند خود را سرکوب کنند.
۳) وقتی کودکی احساس می کند کسانی را که دوست دارد نسبت به او بد فکر می کنند، ممکن است درد و رنج ناشی از این موضوع را با خشم پنهان سازد. چنین کودکانی هنگام دفاع در برابر نارضایتی والدین احتمال دارد با خود فکر کنند که:
«اهمیتی نمی دهم آنها چه فکر می کنند.» یا «اهمیتی نمی دهم که بد، لوس، احمق، بی فکر یا تنبل هستم.»
۴) طبق قاعده اکثر مواقع کودکان باید به بزرگترها احترام بگذارند یا فقط چیزی بگویند که خوشایند باشد. مثلاً «اگر حرف خوبی برای گفتن نداری حرف نزن!» را غالباً بزرگترها به کوچکترها می گویند. بدین ترتیب به کودک اجازه داده نمی شود تا تفکرات و احساسات خود را بیان کند و سکوت کردن او را عصبانی می کند.
۵) عصبانیت کودک را به سوی تمرد و رفتاری شکننده سوق می دهد و بدین ترتیب ممکن است که تنبیه هم بشود، بنابراین (به سبب عدم تأیید دیگران) عصبانیتش افزایش می یابد.
● روش مقابله با خشم کودکان
با کودک عصبانی باید اساسی برخورد کنیم تا بتوانیم روش های جدید ارتباط با او را بیابیم:
۱) اولین کاری که باید انجام دهیم این است که عصبانیت او را بپذیریم و تشخیص دهیم که چه چیزی او را عصبانی کرده است.
۲) باید به کودکان اطمینان دهیم که می خواهیم او را درک کنیم. اگر کودکان از صمیم قلب تشویق شوند که درباره احساسات شان صحبت کنند سرانجام می توان مشکلاتی که شکل عصبانیت به خود گرفته اند را تشخیص دهیم و بدین ترتیب در رفع آنها کمک کنیم.
۳) باید سعی کنیم مشکلاتی را که در قالب عصبانیت بروز می کنند مورد خطاب قرار دهیم. وقتی کودک را متوجه کنیم که می دانیم رفتار او ناشی از چه مشکلی است او مطمئن می شود که به اساس نیکی وجودش ایمان داریم و همه چیز رفع خواهد شد.

نویسنده :E L E N A   آفلاین
#19
) کودک را باید مطمئن سازیم که عصبانیت وی یا هر چیزی که پشت این خشم پنهان است، هیچ گونه آسیبی به روابط وی با ما نخواهد زد. بسیاری از کودکان مایل نیستند تفکرات و احساساتشان را برای ما بگویند، چون معتقدند که اگر صادق و رو راست باشند ما از سخنانشان تعجب می کنیم و عصبانی می شویم.
۵) باید به عصبانیت کودک حتی اگر مستقیماً متوجه ما باشد اهمیت بدهیم. بعضی مواقع کودک از دست پدر یا مادرش که به او توجه کافی ندارند عصبانی می شود. به هر حال اگر کودک بپرسد که چه چیزی موجب عصبانیتش شده است، مؤثرتر خواهد بود. کودک در سن ۵ سالگی توانایی زیادی دارد تا فکر و احساسش را بیان کند به شرط این که در محیطی امن و مطمئن قرار داشته باشد، یعنی مطمئن باشد اگر بگوید چه احساسی دارد شما عصبانی نمی شوید یا به او گوشه و کنایه نمی زنید و او را به لوس یا خودخواه بودن متهم نمی کنید.
افسردگی مورد دیگری است که باعث کاهش عزت نفس می شود. افسردگی در کودک موجب اختلال در یادگیری، بازی و توسعه روابطش با دیگران می شود و بعضی مواقع نیز حتی مانع ارتباط او با والدین می شود و اغلب بی سروصدا به وجود می آید.
● علائم افسردگی
کودک افسرده علائم زیر را از خود بروز می دهد:
۱) تابع امیال آنی خود است. او باور ندارد که می تواند مشکلاتش را حل کند. بنابراین برای به دست آوردن اعتماد به نفس تلاش کمی می کند و کاری را پیگیر انجام نمی دهد.
۲) او خود را از آن نوع افرادی می داند که در هر مرحله از زندگی دست به هر کاری بزند، شکست می خورد.
۳) داوطلب نمی شود چرا که معتقد است شرکت او در کاری ارزشمند نیست.
۴) معلومات شخصی کمی دارد و احساس می کند که شایسته آگاهی نیست و چون می ترسد دیگران او را تأیید نکنند محتاطانه سخن می گوید.
۵) او معتقد است همیشه مردم را از خود ناامید می کند بنابراین مدام از دیگران کناره گیری می کند.
۶) مدت زمان قدرت تمرکز او کوتاه است.
۷) برخی از کودکان افسرده دچار عذاب شدید روحی اند، به طوری که برای خود انواع متفاوتی بیماری می تراشند و یا برای این که دیگران از آنها توقع انجام دادن کاری را نداشته باشند تمارض می کنند و احتمالاً معتقدند که دیگران فقط زمانی آنها را دوست خواهند داشت که حس ترحم شان را برانگیزانند.
۸) او دوست دارد شخص دیگری باشد. علامت دیگر افسردگی دروغگویی یا حسادت است. کودک وقتی اعتماد به نفس ندارد نسبت به هم سن و سال های خود حسادت می ورزد.
● چگونه می توان کودکی را از افسردگی رها ساخت؟
۱) باید به او یاد بدهیم هدفی واقعی که مناسب توانایی هایش باشد در نظر بگیرد. اهداف فوق العاده بزرگ که امکان دسترسی به آنها نیست ممکن است بهانه ای برای طفره رفتن از تلاش کردن باشد و اهدافی هم که دستیابی به آنها خیلی ساده و آسان است احتمالاً به او یادآوری می کند که از مبارزه می ترسد. به جای این که او را تشویق کنیم تا مثل نقاشی بزرگ، رئیس جمهور یا ستاره ای ورزشی شود به او یاد دهیم دریابد که امروز یا این هفته چه می خواهد به دست آورد؟
۲) به او کمک کنیم تا برای رسیدن به هدفش تلاش کند. کودکان افسرده در عین حال که شروع به آموختن مهارت هایی برای کسب عزت نفس می کنند به حمایت عاطفی ویژه ای هم نیاز دارند.
۳) اجازه دهیم که کودک گاهی طعم شکست را بچشد تا بفهمد که کجای کارش اشتباه بوده است.
۴) سعی کنیم به او تفهیم کنیم که می تواند موفقیت های کودکان دیگر را بدون این که احساس حسادت کرده و یا در مقابل نسبت به خود احساس بدی پیدا کند، تحسین نماید. کودکی که عزت نفس بالایی دارد نسبت به مهارت، استعداد و ویژگی های کودکان دیگر احساس خوشحالی می کند ،ولی کودکی که عزت نفس اندکی دارد در برابر توانایی های دیگران احساس شکست می کند.
۵) به او کمک کنیم تا تصمیم بگیرد و روی تصمیم خود ثابت قدم بماند و عواقب احتمالی آن را نیز بپذیرد. برخی از پیامدها خوب و برخی بد هستند، مهم این است که کودک بیاموزد با تغییرات سازگاری یابد.
۶) به حرف های او گوش کنیم و تأییدش نماییم. بسیاری از کودکان افسرده تصور می کنند افکار و احساساتشان زیر عدم پذیرش دیگران مدفون می شوند. ممکن است چنین کودکانی از گفتن تصوراتشان هراس داشته باشند و یا نتوانند اشاره ای به آنها کنند و کمتر بفهمند که چه می خواهند یا چه احساسی دارند. آنها ممکن است زودرنج باشند و نسبت به هر چیزی احساس گناه کنند.
کودک افسرده نمی تواند احساس شادمانی کند. او را باید درک و راهنمایی کنیم. وقتی به او کمک می کنیم تا هدفی برای خود در نظر بگیرد و در مورد آن تصمیم بگیرد و اگر شکست خورد آن را پذیرفته اما به راهش ادامه دهد در واقع او را به سوی نگرشی مثبت هدایت کرده ایم. آنگاه او متوجه می شود که توانایی هایش مؤثرند و اعتماد به نفسش افزایش می یابد
گروه اینترنتی تبیان اردبیل

نویسنده :E L E N A   آفلاین
#20
ایجاد اعتماد به نفس در کودکان
به کودکان توجه کنید و به صحبت‌های آنان گوش فرا دهید و از نصحیت کردنشان بپرهیزید.
محبت خود را به کودک نشان دهید و به او بگوئید که چقدر دوستش دارید.
به کودک خود احترام بگذارید.
انتظارات خود را با توجه به سن، هوش، توانائی و مهارت‌های کودک ابراز کنید.
به او اجازه دهید تا عقایدش را با شهامت بیان کرده و از ضمیر شخصی من استفاده کند.
به فرزندانتان اجازه تصمیم‌گیری دهید و به تصمیم‌های کودک برای انجام امور شخصی (انتخاب لباس، نوع غذا، وسایل مورد نیاز و …) احترام بگذارید.
کودک خود را تحت فشار نگذاریئ و از بکن و نکن‌های بی‌مورد پرهیز کنید.
از اشتباهات کوچک فرزند خود چشم‌پوشی کنید و بیشتر رفتارهای مثبت او را مورد توجه قرار دهید.
به تفاوت‌های فردی کودکان توجه کنید و اصلاً فرزند خود را با کودکان دیگر مقایسه نکنید.
الگوی مثبت باشید. اگر نسبت به خود خشن و سختگیر هستید و درباره توانائی‌ها و محدودیت‌های خود واقع‌بین نیستید خودتان را تعدیل دهید زیرا فرزندتان شما را مانند آئینه در نظر می‌گیرد.
برای تلاش کودک خود و نتیجه کارش ارزش قائل شوید. برای مثال اگر کودکتان در تیم فوتبال موفق نبوده است به او نگوئید خیلی خوب بعداً بیشتر تلاش کن بلکه به او بگوئید تو در این کار خیلی تلاش کردی و من به تلاش تو افتخار می‌کنم.
افکار غیرمنطقی کودک نسبت به خودش را تصحیح کنید. گاهی کودک به ادراک نادرست دربارهٔ خودش جنبه واقعی می‌دهد. برای مثال کودکی در مدرسه در تمام درس‌ها موفق است ولی در درس ریاضی مشکل دارد شاید بگوید من دانش‌آموز بدی هستم در اینجا کودک از تعمیم غلط استفاده کرده است و همین اعتقاد، او را برای شکست آماده می‌کند. عکس‌العمل مناسب ما به عنوان والدین این است که به او بگوئیم: تو دانش‌آموز خوبی هستی و در تمام درس‌ها موفقی، برای خواندن درس ریاضی به زمان بیشتری نیاز داری که ما با هم انجام خواهیم داد.
گروه اینترنتی رنگارنگ



موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  کودکان مضطرب امروز، بیماران دیابتی فردا Ay Sona 0 921 10-09-2015, 12:06 AM
آخرین ارسال: Ay Sona
  چگونه یک فرزند باهوش تربیت کنیم؟ Autumn Lady 0 1,180 08-12-2015, 07:42 PM
آخرین ارسال: Autumn Lady
  کودکان چگونه می آموزند ؟ ƓὄὄƉ ǤIRĿ 4 1,331 08-12-2015, 12:00 AM
آخرین ارسال: ƓὄὄƉ ǤIRĿ
  مهارت های زندگی * سه عامل مهمی که در تصمیم گیری باید به آن ها توجه کنیم. ^✿๓ѳ๓ѳʏɑ✿^ 0 1,504 02-02-2015, 05:57 PM
آخرین ارسال: ^✿๓ѳ๓ѳʏɑ✿^
  چرا اعتماد کردن به آدما اینقدر سخته؟! ..::Baharmast::.. 0 979 11-14-2014, 12:20 AM
آخرین ارسال: ..::Baharmast::..
  عادت های بد را چگونه ترک کنیم؟ songilgook joon 0 1,004 11-09-2014, 03:19 PM
آخرین ارسال: songilgook joon
  24 نکته برای بالا بردن اعتماد به‌ نفس songilgook joon 0 1,007 11-09-2014, 10:43 AM
آخرین ارسال: songilgook joon
  از آنها تست لي‌لي بگيريد! ( کودکان) yalda73 0 897 11-08-2014, 11:44 AM
آخرین ارسال: yalda73
  ۴ روش برای اینکه بفهمید بعد از خیانت دوباره اعتماد کنید یا خیر yalda73 0 1,318 10-14-2014, 01:38 PM
آخرین ارسال: yalda73
  چه وقتی به ازدواج فکر کنیم؟ yalda73 0 896 10-14-2014, 12:05 PM
آخرین ارسال: yalda73

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان