10-02-2015, 03:19 PM
حارث بن نعمان فهرى پس از مخالفت آشكار خطاب به رسول خدا صلی الله و علیه وآله گفت: "اى محمد! ما را به خدا خواندى پذیرفتم، نبوت خود را مطرح كردى، لااله الاالله و محمد رسول الله گفتیم، ما را به اسلام دعوت كردى اجابت كردیم، گفتى، نماز در پنج وقت بخوانید خواندیم، به زكات و روزه و حج و جهاد سفارش كردى اطاعت كردیم، حال پسر عموى خود را امیر ما ساختى كه نمى دانیم این حكم از طرف خداست یا با اراده شخصى شما پیدا شده است؟"
زهرا اجلال/کارشناس ارشد علوم قران و حدیث - بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
غدیر
رسول خدا صلی الله و علیه وآله پاسخ داد سوگند به خدا كه جز او پروردگارى نیست، این دستور از طرف اوست.
حارث بن نعمان فهرى با غروری که تمام وجودش را فرا گرفته بود تقاضاى عذاب كرد. بیچاره فکر می کرد قدرتى وجود ندارد تا او را كیفر دهد.
سر به آسمان بلند كرد و گفت: "خدایا اگر آنچه را كه محمد صلوات الله علیه درباره على علیه السلام مى گوید از طرف تو است و به امر توست، سنگى از آسمانى بر من فرود آید و مرا عذاب كند" هنوز سخنانش به پایان نرسیده بود كه از آسمان سنگى بر او فرود آمد و او را به هلاكت رساند كه آیات 1 و 2 سوره معراج نازل شد. (تذكره الخواص ص 19: ابن جوزى حنفى و تفسیر المنارج ج 6 ص 464)
در حقیقت مخالفان غدیر در هیچ برهه و زمانی از حرکت و تلاش باز نایستاده اند و همیشه در همه ی زمان ها به فراخور موقعیت های مختلف به نقشه کشی پرداخته اند.
اگر بخواهیم مخالفان غدیر را بشناسیم در دو جبهه می توان آن ها را توصیف کرد:
جبهه ی اول
در اولین جبهه که مخالفین بر روی غدیر کار کردند، این بود که اصل روایت غدیر، به فراموشی سپرده شود. کار به جایی می رسد که وقتی معاویه به ابن عباس می گوید: شنیدم فضایل علی را می گویی، شنیدم غدیر می گویی، بترس و از این کار بپرهیز.
ابن عباس می گوید: من فقط قرآن می خوانم، آیات ولایت را بیان می کنم.
معاویه می گوید: آیات را بخوان، امّا تفسیر آیات برای تو ممنوع است.
وقتی جوّ جامعه این می شود که حتّی آیات قرآن تفسیر نشود، پیدا است که روایت غدیر به چه سرنوشتی گرفتار می شود.
جبهه ی دوم
در این جبهه سعی کردند محتوا را از میان بردارند. می گویند: به فرض، حدیث غدیر را قبول کردیم و قول راویان را و این همه عدد را پذیرفتیم و تسلیم شدیم، امّا غدیر چیز تازه ای ندارد و سخن فقط از محبت علی است، سخن از یار و یاور علی بودن است؛ یعنی علی دوست شما است، علی یار و یاور شما است.
"خدایا اگر آنچه را كه محمد صلوات الله علیه درباره على علیه السلام مى گوید از طرف تو است، و به امر توست، سنگى از آسمانى بر من فرود آید و مرا عذاب كند" هنوز سخنانش به پایان نرسیده بود كه از آسمان سنگى بر او فرود آمد و او را به هلاكت رساند كه آیات 1 و 2 سوره معراج نازل شد
و این مخالفان همیشه در مقابل انبوهی از سؤالات قرار می گیرند که باید جواب بدهند؛ از جمله «یا اَیهَا الرَّسول بَلِّغْ ما انْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه وَاللَّه یعْصِمکَ مِنَ النَّاسِ»
مفسّران اسلام که به این آیه می رسند خودشان را در مقابل دو سؤال مهم می بینند:
زهرا اجلال/کارشناس ارشد علوم قران و حدیث - بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
غدیر
رسول خدا صلی الله و علیه وآله پاسخ داد سوگند به خدا كه جز او پروردگارى نیست، این دستور از طرف اوست.
حارث بن نعمان فهرى با غروری که تمام وجودش را فرا گرفته بود تقاضاى عذاب كرد. بیچاره فکر می کرد قدرتى وجود ندارد تا او را كیفر دهد.
سر به آسمان بلند كرد و گفت: "خدایا اگر آنچه را كه محمد صلوات الله علیه درباره على علیه السلام مى گوید از طرف تو است و به امر توست، سنگى از آسمانى بر من فرود آید و مرا عذاب كند" هنوز سخنانش به پایان نرسیده بود كه از آسمان سنگى بر او فرود آمد و او را به هلاكت رساند كه آیات 1 و 2 سوره معراج نازل شد. (تذكره الخواص ص 19: ابن جوزى حنفى و تفسیر المنارج ج 6 ص 464)
در حقیقت مخالفان غدیر در هیچ برهه و زمانی از حرکت و تلاش باز نایستاده اند و همیشه در همه ی زمان ها به فراخور موقعیت های مختلف به نقشه کشی پرداخته اند.
اگر بخواهیم مخالفان غدیر را بشناسیم در دو جبهه می توان آن ها را توصیف کرد:
جبهه ی اول
در اولین جبهه که مخالفین بر روی غدیر کار کردند، این بود که اصل روایت غدیر، به فراموشی سپرده شود. کار به جایی می رسد که وقتی معاویه به ابن عباس می گوید: شنیدم فضایل علی را می گویی، شنیدم غدیر می گویی، بترس و از این کار بپرهیز.
ابن عباس می گوید: من فقط قرآن می خوانم، آیات ولایت را بیان می کنم.
معاویه می گوید: آیات را بخوان، امّا تفسیر آیات برای تو ممنوع است.
وقتی جوّ جامعه این می شود که حتّی آیات قرآن تفسیر نشود، پیدا است که روایت غدیر به چه سرنوشتی گرفتار می شود.
جبهه ی دوم
در این جبهه سعی کردند محتوا را از میان بردارند. می گویند: به فرض، حدیث غدیر را قبول کردیم و قول راویان را و این همه عدد را پذیرفتیم و تسلیم شدیم، امّا غدیر چیز تازه ای ندارد و سخن فقط از محبت علی است، سخن از یار و یاور علی بودن است؛ یعنی علی دوست شما است، علی یار و یاور شما است.
"خدایا اگر آنچه را كه محمد صلوات الله علیه درباره على علیه السلام مى گوید از طرف تو است، و به امر توست، سنگى از آسمانى بر من فرود آید و مرا عذاب كند" هنوز سخنانش به پایان نرسیده بود كه از آسمان سنگى بر او فرود آمد و او را به هلاكت رساند كه آیات 1 و 2 سوره معراج نازل شد
و این مخالفان همیشه در مقابل انبوهی از سؤالات قرار می گیرند که باید جواب بدهند؛ از جمله «یا اَیهَا الرَّسول بَلِّغْ ما انْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه وَاللَّه یعْصِمکَ مِنَ النَّاسِ»
مفسّران اسلام که به این آیه می رسند خودشان را در مقابل دو سؤال مهم می بینند:
چه برنامه ی تبلیغی بوده که تا آخر عمر پیغمبر صلی الله علیه وآله زمین مانده بود و لازم بوده است ابلاغ بشود که با کلمه ی «بلّغ» اصرار شده است.
کلمه ی «بلّغ» که به تأکید اشاره دارد، فقط یک بار در قرآن مجید آمده است.
چه برنامه ای بوده که خداوند با این لحن داغ به پیامبر صلی الله علیه وآله می گوید: «إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه» اگر ابلاغ نکنی، رسالت خدا را ابلاغ نکرده ای.
سؤال دوّم
چه برنامه ای بوده که ابلاغش ترس آور بوده است تا خداوند بفرماید: «وَاللَّه یعْصِمکَ مِنَ النَّاسِ» پیغمبر! غم به خود راه مده و از کسی نترس. تو در حفظ الهی هستی، پس برنامه را تبلیغ کن.
تمام مفسّران اهل سنت در مقابل این دو سؤال مانده اند که چه جواب بدهند. آیا مسأله ی گوشت های حلال و حرام بوده که در سوره ی مائده مطرح شده است؟ آیا مسأله ی مهم دیگری بوده، اگر جهاد بوده است که سالیان دراز مسلمانان جهاد می کردند. اگر اصل مسأله ی توحید و یگانگی خدا بوده که رسول خدا صلی الله علیه وآله 23 سال روی آن زحمت کشیده و تبلیغ کرده بود. پس چه پیام مهمّی بوده که «إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه»؟
چه حادثه ی مهمی بوده که عده ای مخالفش بودند و ممکن بود برای پیامبر صلی الله علیه وآله توطئه بچینند که خداوند پیغمبرش را در امن و امان خودش قرار می دهد؛ «وَاللَّه یعْصِمکَ مِنَ النَّاسِ»؟
تا به امروز جواب این سؤالات باقی مانده. چرا؟ برای این که ریشه ی مطلب که داستان غدیر است، یا از نظر روایت یا از نظر محتوا و معنا پوشانده شد.
این بخش عظیم از تاریخ اسلام، وقتی در تاریکی فرو رفت، سؤال های مربوط به آیات قرآن بدون جواب باقی ماند.
باید بگوییم اگر همه ی عالم را بگردیم، تمام آیات و روایات را ببینیم و تمام تاریخ اسلام را بررسی کنیم تا داستان غدیر را در کنار آیه 67 مائده قرار ندهیم، تفسیر این آیه برای ما غیر ممکن است. (به نقل از سخنان آیة الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله)
به راستی اگر مخافان غدیر با خلافت امیر المؤمنین علیه السلام مخالفت نمی كردند ، چه می شد؟
در کتب اهل سنت به روشنی آمده است كه با كوچكترین دقت معلوم می شود كه اگر چنان كه حضرت امیر علیه السلام خلیفه می شد چه اتفاقی می افتاد ... اینك به برخی از این روایات اشاره می كنیم:
vanooshe (2015-10-02 15:54), zuko (2015-10-02 16:10)