دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
1- ریشه تمسخر:
جبار رحمانی - پژوهشگر حوزهی انسانشناسی دین - در گفتوگویی، در پاسخ به این مساله که به نظر میرسد در جامعهی امروز، مسخره کردن اعتقادات دینی عدهای از مردم، توسط عدهای دیگر، شایع شده باشد، گفت: این موضوع را به مقولهی مسخره گردن تقلیل داد، این اتفاق بیانگر روندی است که آنرا «حرمت زدایی» از برخی امور دینی در جامعه میتوان دانست.به گزارش ایسنا ، او افزود: برخلاف این تصور رایج که انگار در گذشته، همهی مردم اهل مراعات احکام واجرای آنها بودند، باید گفت در گذشته نیز مانند اکنون عدهای از مردم روزه میگرفتند و نماز میخواندند، و عدهای نیز به خواندن نماز و گرفتن روزه مقید نبودند. ولی تفاوت جدی در آن بود که در گذشته مردم برای شرعیات و احکام دینی و رفتارهای دینداران، حرمتی قایل بودند، بنابراین اگر هم خودشان از شرعیات و احکام پیروی نمیکردند، ولی احترام دینداران را حفظ میکردند و رفتارهای دینی همچنان دارای ارزش بالای در جامعه بودند. به عبارت دیگر، حرمت نگه میداشتند.این پژوهشگر حوزهی انسانشناسی دین همچنین بیان کرد: اتفاقی که بعد از انقلاب در ایران بهواسطهی تحولات جامعه و برخی سیاستگذاریهای فرهنگی و مذهبی نامناسب رخ داد، این بود که در مواردی سلسله مراتب ارزشهای فرهنگی دینی تغییر کرده و حرمت برخی باورها و اعمال و احکام تقلیل پیدا کرد، یا گاهی نیز حرمت زدایی شد و در نتیجهی این روند بود که اجرای احکام دین، نه تنها یک عیب نیست، بلکه فرد متخطی میتواند عاملان احکام دین را نیز مسخره کند. به عبارت دیگر، حرمت برخی رفتارهای دینی شکسته شد. این رفتار از اشتباهات و تحولات خود جامعه و متولیان دینی آن ناشی شده است.رحمانی در پاسخ به این پرسش که چقدر مسخره کردن دینداران را پدیدهای نوظهور میتوان دانست؟ بیان کرد: همیشه عدهای بودهاند که روزه نمیگرفتند ولی اینکه عدهای از آنها بتوانند به صورت علنی و بهطور گسترده رفتارهای دینی را نفی و گاه تمسخر کنند، ناشی از تحولات فرهنگی و مذهبی دو یا سه دههی اخیر است و بخش مهمی از این تحولات در سیاستهای متولیان دینی و نهادهای رسمی در این زمینه ریشه دارد. او افزود: حرمتزدایی از باورها و اعمال دینی، تا حد زیادی، از فرمالیسمی ناشی است که در برخی متولیان رسمی دین در تبلیغ دین و دفاع از دین دیده میشود. تاکید صرف و گاه همراه با تنبیه برای دفاع از ظواهر دینی توسط نهادهای رسمی، سبب میشود که به تدریج معنای اعمال دین، از بین برود و رفتار دینی به یک فرم بیمحتوا تبدیل شود. در این وضعیت، از جانب متولیان رسمی فرهنگ مذهبی جامعه، فشار صوری بر رفتارهای دینی نیز بیشتر میشود و این واکنش نامناسب هرچه بیشتر، رشد فرایند محتوازدایی و حرمتزدایی از رفتارهای دینی را سبب میشود. به عبارت دیگر، این تمسخر یک واکنش غیر عقلانی جامعه به فشاری فرمالیستی از جانب برخی متولیان رسمی دین و فرهنگ برای تحمیل ظواهر دینی بر جامعه است.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
جبار رحمانی
عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در پاسخ به این پرسش که چقدر موضوع تمسخر اعتقادات دینی مردم بر جامعه تاثیر گذار است؟ گفت: نمیتوان گفت بیتاثیر است، به هر حال وقتی فضای عمومی جامعه با نوعی حرمت زدایی از ارزشهای دینی همراه شود، قطعا الزامهای درونی و روحی افراد به پیروی از این اعمال دینی و حمایتهای روانی و روحی جامعه از این اعمال کم خواهند شد. در نتیجه جامعه را به وضعیتی دچار خواهند کرد که دینداری به یک انتخاب همراه با دشواری تبدیل خواهد شد. چون رفتارهای دینی در برخی از فضاهای جامعه، با نوعی واکنش منفی مواجه می شود. شاید مقولهای به نام تهاجم فرهنگی در سست شدن اعتقادات مردم اندکی موثر باشد، اما در حرمتزدایی از دین و دشوار شدن دینداری در جامعه ایرانی، بیش از هر عاملی، عوامل درونی و داخلی موثرند.عضو شورای مرکزی گروه انسانشناسی و فرهنگ ادامه داد: روندی که در جامعهی ایرانی و در برخی از فضاهای اجتماعی در حال ازدیاد است، این است که در برخی عرصهها، دینداری به یک مقولهی دشوار و متضمن فشار روانی از جانب اجتماع تبدیل شده است. این مساله تا حدی ناشی از آن است که دین از امری اجتماعی و درونی به امری فرمال و بیرونی تقلیل پیدا کرده است.جبار رحمانی بیان کرد: این مسئله بیانگر تحولات دینی و فرهنگی عمیقی است که در جامعه در حال گسترش است. اگر قرار باشد متولیان نهادی دین با این تغییر، هرچه بیشتر با فشار و الزام رسمی و صوری مواجه شوند، نه تنها موفق نخواهند شد، بلکه موجبات رشد بیشتر آن را نیز فراهم میکنند.او همچنین در پاسخ به این پرسش که چقدر میتوان بروز چنین رفتارهایی را واکنشی به رفتار حکومت دانست؟ بیان کرد: اینکه صرفا همهی تغییرات دین را به گردن حکومت بیاندازیم، کار چندان درستی نیست. عدهی قابل توجهی از جوانان یا نوجوانانی که به تعبیر رسمی «دین گریز» نامیده میشوند، بیش از آنکه بهواسطهی رفتارهای حکومت این رفتارها را داشته باشند، بهواسطهی رفتارهای دیندارانی است که در خانواده و اطرافشان هستند. مسئله اصلی واکنش به دین حکومتی نیست، بلکه واکنش به دین متکی بر ظواهر و مبتنی بر تنبیه و فشار برای ترویج است. این نوع دین فرمالیستی را هم در نهادهای رسمی میتوان دید و هم در برخی گروههای دینی. حکومت هم یک کل یکدست و واحد نیست که همه جای آن یک رفتار مشابه را با دینداران داشته باشد. هرچند خود این تشتت استراتژی های دینی نهادهای سیاسی و رسمی هم بر آشفتگی حیات دینی جامعه میافزاید.
1- ریشه تمسخر:
جبار رحمانی - پژوهشگر حوزهی انسانشناسی دین - در گفتوگویی، در پاسخ به این مساله که به نظر میرسد در جامعهی امروز، مسخره کردن اعتقادات دینی عدهای از مردم، توسط عدهای دیگر، شایع شده باشد، گفت: این موضوع را به مقولهی مسخره گردن تقلیل داد، این اتفاق بیانگر روندی است که آنرا «حرمت زدایی» از برخی امور دینی در جامعه میتوان دانست.به گزارش ایسنا ، او افزود: برخلاف این تصور رایج که انگار در گذشته، همهی مردم اهل مراعات احکام واجرای آنها بودند، باید گفت در گذشته نیز مانند اکنون عدهای از مردم روزه میگرفتند و نماز میخواندند، و عدهای نیز به خواندن نماز و گرفتن روزه مقید نبودند. ولی تفاوت جدی در آن بود که در گذشته مردم برای شرعیات و احکام دینی و رفتارهای دینداران، حرمتی قایل بودند، بنابراین اگر هم خودشان از شرعیات و احکام پیروی نمیکردند، ولی احترام دینداران را حفظ میکردند و رفتارهای دینی همچنان دارای ارزش بالای در جامعه بودند. به عبارت دیگر، حرمت نگه میداشتند.این پژوهشگر حوزهی انسانشناسی دین همچنین بیان کرد: اتفاقی که بعد از انقلاب در ایران بهواسطهی تحولات جامعه و برخی سیاستگذاریهای فرهنگی و مذهبی نامناسب رخ داد، این بود که در مواردی سلسله مراتب ارزشهای فرهنگی دینی تغییر کرده و حرمت برخی باورها و اعمال و احکام تقلیل پیدا کرد، یا گاهی نیز حرمت زدایی شد و در نتیجهی این روند بود که اجرای احکام دین، نه تنها یک عیب نیست، بلکه فرد متخطی میتواند عاملان احکام دین را نیز مسخره کند. به عبارت دیگر، حرمت برخی رفتارهای دینی شکسته شد. این رفتار از اشتباهات و تحولات خود جامعه و متولیان دینی آن ناشی شده است.رحمانی در پاسخ به این پرسش که چقدر مسخره کردن دینداران را پدیدهای نوظهور میتوان دانست؟ بیان کرد: همیشه عدهای بودهاند که روزه نمیگرفتند ولی اینکه عدهای از آنها بتوانند به صورت علنی و بهطور گسترده رفتارهای دینی را نفی و گاه تمسخر کنند، ناشی از تحولات فرهنگی و مذهبی دو یا سه دههی اخیر است و بخش مهمی از این تحولات در سیاستهای متولیان دینی و نهادهای رسمی در این زمینه ریشه دارد. او افزود: حرمتزدایی از باورها و اعمال دینی، تا حد زیادی، از فرمالیسمی ناشی است که در برخی متولیان رسمی دین در تبلیغ دین و دفاع از دین دیده میشود. تاکید صرف و گاه همراه با تنبیه برای دفاع از ظواهر دینی توسط نهادهای رسمی، سبب میشود که به تدریج معنای اعمال دین، از بین برود و رفتار دینی به یک فرم بیمحتوا تبدیل شود. در این وضعیت، از جانب متولیان رسمی فرهنگ مذهبی جامعه، فشار صوری بر رفتارهای دینی نیز بیشتر میشود و این واکنش نامناسب هرچه بیشتر، رشد فرایند محتوازدایی و حرمتزدایی از رفتارهای دینی را سبب میشود. به عبارت دیگر، این تمسخر یک واکنش غیر عقلانی جامعه به فشاری فرمالیستی از جانب برخی متولیان رسمی دین و فرهنگ برای تحمیل ظواهر دینی بر جامعه است.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
جبار رحمانی
عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در پاسخ به این پرسش که چقدر موضوع تمسخر اعتقادات دینی مردم بر جامعه تاثیر گذار است؟ گفت: نمیتوان گفت بیتاثیر است، به هر حال وقتی فضای عمومی جامعه با نوعی حرمت زدایی از ارزشهای دینی همراه شود، قطعا الزامهای درونی و روحی افراد به پیروی از این اعمال دینی و حمایتهای روانی و روحی جامعه از این اعمال کم خواهند شد. در نتیجه جامعه را به وضعیتی دچار خواهند کرد که دینداری به یک انتخاب همراه با دشواری تبدیل خواهد شد. چون رفتارهای دینی در برخی از فضاهای جامعه، با نوعی واکنش منفی مواجه می شود. شاید مقولهای به نام تهاجم فرهنگی در سست شدن اعتقادات مردم اندکی موثر باشد، اما در حرمتزدایی از دین و دشوار شدن دینداری در جامعه ایرانی، بیش از هر عاملی، عوامل درونی و داخلی موثرند.عضو شورای مرکزی گروه انسانشناسی و فرهنگ ادامه داد: روندی که در جامعهی ایرانی و در برخی از فضاهای اجتماعی در حال ازدیاد است، این است که در برخی عرصهها، دینداری به یک مقولهی دشوار و متضمن فشار روانی از جانب اجتماع تبدیل شده است. این مساله تا حدی ناشی از آن است که دین از امری اجتماعی و درونی به امری فرمال و بیرونی تقلیل پیدا کرده است.جبار رحمانی بیان کرد: این مسئله بیانگر تحولات دینی و فرهنگی عمیقی است که در جامعه در حال گسترش است. اگر قرار باشد متولیان نهادی دین با این تغییر، هرچه بیشتر با فشار و الزام رسمی و صوری مواجه شوند، نه تنها موفق نخواهند شد، بلکه موجبات رشد بیشتر آن را نیز فراهم میکنند.او همچنین در پاسخ به این پرسش که چقدر میتوان بروز چنین رفتارهایی را واکنشی به رفتار حکومت دانست؟ بیان کرد: اینکه صرفا همهی تغییرات دین را به گردن حکومت بیاندازیم، کار چندان درستی نیست. عدهی قابل توجهی از جوانان یا نوجوانانی که به تعبیر رسمی «دین گریز» نامیده میشوند، بیش از آنکه بهواسطهی رفتارهای حکومت این رفتارها را داشته باشند، بهواسطهی رفتارهای دیندارانی است که در خانواده و اطرافشان هستند. مسئله اصلی واکنش به دین حکومتی نیست، بلکه واکنش به دین متکی بر ظواهر و مبتنی بر تنبیه و فشار برای ترویج است. این نوع دین فرمالیستی را هم در نهادهای رسمی میتوان دید و هم در برخی گروههای دینی. حکومت هم یک کل یکدست و واحد نیست که همه جای آن یک رفتار مشابه را با دینداران داشته باشد. هرچند خود این تشتت استراتژی های دینی نهادهای سیاسی و رسمی هم بر آشفتگی حیات دینی جامعه میافزاید.
رواج خرافه با اعتقادات مردم چه می کند ؟
مهمان نميتواند عکس هاروببيند براي ثبت نام اينجا کليک کنيد
یک پژوهشگر حوزهی مردمشناسی میگوید، علت اینکه عدهای عقاید دینی مردم را مسخره میکنند، رواج خرافه و بعضی رفتارهای غیر قابل دفاع برخی متولیان در کشور است. به گزارش ایسنا ، امیر هاشمی مقدم - پژوهشگر حوزهی مردمشناسی - در پاسخ به این مساله که به نظر میرسد در جامعهی امروز، مسخره کردن اعتقادات دینی عدهای از مردم، توسط عدهای دیگر، شایع شده باشد، چرا؟ گفت: در بحث شوخی با عقاید یا مسخره کردن آنها، باید به این نکته اشاره کرد که این مسئله در گذشته نیز وجود داشته است، ولی امروزه رنگ و روی دیگری به خود گرفته است. او افزود: ما در کتاب «بررسی متون طنزآمیز عامیانه ایرانی» - تالیف نعمت الله فاضلی و امیرهاشمی مقدم - به این نکته اشاره کردهایم که طنزهای معطوف به مسائل عقیدتی، یکی از اصلیترین گونههای طنز و شوخی است. اما در گذشته، عموماً حول و حوش فرعیات و نیز شخصیتهایی متمرکز بود. اما اتفاقی که افتاده این است که امروزه شوخیها به سراغ اصول و پایهها هم رفته و بزرگان را نیز هدف گرفته است. این پژوهشگر حوزهی مردمشناسی اظهار کرد: در چرایی این امر باید به دو نکته توجه کرد؛ نخست اینکه رشد جریانهایی مانند سکولاریسم، لائیسیته، جریانهای روشنفکری و... در کنار امکان نقد دین در دوران مدرن، یعنی چیزی که در گذشته و سنت ممکن نبود، باعث شده ترس از شوخی با این مفاهیم یا مسخره کردن آنها، تا حدودی بریزد. در جامعهی ایران ولی جریانهای یادشده کمتر مجال عرض اندام داشته و دارند، باید به دنبال عوامل دیگر رفت. یکی از مهمترین این عوامل، خرافات رایج در بین مردم است. او ادامه داد: میتوان اینگونه ادعا کرد که در بسیاری از مواقع، شوخی با خرافههایی که به نام دین رواج دارند آغاز شده و کمکم وارد حوزه دین میشود. این خرافهها در گذشته عموماً از مجاری غیررسمی اشاعه و رواج مییافت، اما در سالهای اخیر به نظر میرسد که بعضی مجاری رسمی نیز کم و بیش به این جریان پیوستهاند. او با مثالی توضیح داد: «امامزاده بیژن» یکی از نمونههای بارز در این زمینه است. شخصی که بر اساس روایتهای محلی تا چند سال پیش زنده بود، پس از مرگش مورد احترام اهالی واقع میشود. هیچ شجرهنامه رسمیای هم ندارد. ولی به یکباره برایش تابلو رسمی نصب میشود و همین آغازی میشود برای شوخیهای بسیاری در اینباره که فضای اینترنت و شبکههای اجتماعی پر از آنها است. اما مشکل اینجاست که مسئله به همینجا ختم نمیشود؛ وقتی بسیاری افراد با به کاربردن اصطلاح «امامزاده بیژن» شوخی میکنند و آنرا به مسخره میگیرند، کمکم حرمت پدیده و عنصر دینیای به نام «امامزاده» شکسته میشود. این پژوهشگر گفت: مورد دیگری که اخیراً در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، موضوع سخنرانی در شبکهای تلویزیونی است که برای ترویج بچهدار شدن، از مردم میخواهد به نیت پنجتن (ع)، پنج فرزند بیاورند و یا به نیت امام هشتم (ع)، هشت فرزند و یا به نیت دوازده امام (ع)، دوازده فرزند و یا به نیت چهارده معصوم (علیهم السلام)، چهارده فرزند. کلیپ این بخش از سخنان وی بهطور گستردهای پخش شده و همراه با شوخیها و طنزهایی درباره جملات وی و عمدتاً همراه با تمسخر این دیدگاه است. در بسیاری از این شوخیها شما میبینید که این اعداد را به مسائل و موارد دیگری هم ربط میدهند و مثلاً میگویند خوب است فلان کار را هم پنج، یا هشت، یا دوازده و یا چهارده بار انجام بدهید. یعنی بهواسطه یک رویداد، حرمت این اعداد که نزد ما شیعیان مقدس هستند، شکسته شده است. او افزود: با بیان این مثالها میخواستم به این نکته مهم برسم که برخی رفتارهای نسنجیده افراد و ارگانهایی که متولی دین و دینداری هستند و باید حساسیت بیشتری روی این مسائل داشته باشند، باعث حرمتزدایی ناخواسته از حریم دین و مذهب میشود. هر دو مثالی که بیان کردم، جایگاه رسمیای در حوزه دین ندارند، اما نهایتاً باعث تمسخر دیدگاههای اساسی دینی میشوند. نه امامزاده بیژن واقعاً امامزاده است و نه به تعداد اعداد مقدس بچهدار شدن در روایات متقن آمده؛ اما بهواسطه طرح چنین دیدگاههای شبههناکی میبینیم که برخی از مردم حوزه شوخی و نهایتاً تمسخرشان را از همین دیدگاهها آغاز کرده و به حوزههای اساسیتر میرسند. این پژوهشگر مردمشناسی با اشاره به اینکه اجبار در مسائل دینی هم موضوع مهمی است، همچنین گفت: در هنگام راهکار بیان کردن برای پیشگیری از تمسخر رفتارهای عقیدتی باید به دو نکته اشاره کرد: نخست اینکه یک بخش از این تمسخرها هر کاری که بکنیم وجود خواهند داشت، بویژه در شرایط امروزی که پیشتر دربارهاش صحبت کردم. اما بخشی از آن که قابل پیشگیری است، بیشتر به متولیان امر باز میگردد تا مردم عادی. پرهیز از اجبارهای غیرضروری در حوزه امور دینی از یکسو، و سنجش پیامد سخنان و رفتارهایی که در حوزه دین از سوی متولیان این حوزه بیان میشود از سوی دیگر میتواند مهمترین راهکارها از دیدگاه من باشد. ارزیابی پیامدهای اجتماعی و فرهنگی که خوشبختانه امروزه در ایران در حال گسترش است، نباید محدود به طرحهای عمرانی و فنی شود؛ بلکه در حوزه سینما، مذهب، رسانه، کتاب و... نیز به کار گرفته شود تا بروز چنین رفتارهایی کنترل شود. او ادامه داد: مثلاً پیش از اینکه بخواهند دربارهی گسترش فضاهای دینی و مذهبی (همچون امامزادهها) تصمیم بگیرند یا سخنانی بدعتگونه در زمینه تقدس برخی امور (همچون تعداد بچهدار شدن) بیان کنند، از کارشناسان فرهنگی و اجتماعی دعوت شود تا پیامدهای مثبت و منفی چنین رفتارها و سخنانی ارزیابی و سنجیده شود. یقیناً اگر چنین میشد، نه آن «سید بیجن» به امامزاده بیژن تبدیل میشد و نه چنین سخنانی درباره تقدس تعداد فرزندان، خسارتبار میشد.
!MARIA! (2014-07-21 01:42)