07-28-2014, 08:58 PM
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی
بزم تو مرا می طلبد، آمدم ای جان
من عودم و از سوختنم نیست رهایی
تا در قفس بال و پر خویش اسیرست
بیگانه پرواز بود مرغ هوایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی
بزم تو مرا می طلبد، آمدم ای جان
من عودم و از سوختنم نیست رهایی
تا در قفس بال و پر خویش اسیرست
بیگانه پرواز بود مرغ هوایی
هر کس که بیدار است می داند که بدبخت است
سر را به دیواری که اصلاً نیست می کوبم
فهمیدن ِ این دردهای لعنتی سخت است
Autumn Lady (2014-07-28 21:01)