10-19-2015, 02:00 AM
اشاره
در پاسخ به این پرسش(1) كه آیا امام حسین علیهالسلام در برابر اعمال و رفتار معاویه سكوت اختیار كردند یا به مبارزه سیاسی پرداختند و اگر سكوت نكردند، چه مواضع و سیاستهایی اتخاذ نمودند، باید گفت: گرچه قیام و حركت نظامی از جانب امام حسین علیهالسلام علیه معاویه مقدور و سودمند نبود، امّا این امر بدان معنا نبود كه هیچ حركت، مبارزه و اقدامی از سوی آن حضرت در برابر معاویه صورت نگیرد و آن بزرگوار همانند بسیاری از مسلمانان، كه سكوت و حتی تأیید و همراهی با حكومت معاویه را بر اعتراض به وی ترجیح دادند، به گوشه خانه پناه برده و سرنوشت جامعه اسلامی، به ویژه جامعه شیعه را به حال خود رها كنند؛ چرا كه آن حضرت همچون جدّ بزرگوارش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله صیانت و پاسداری از مبانی و ارزشهای اصیل دین و مبارزه با بدعتها، فسادها و انحرافها را، وظیفه و رسالت الهی خویش میدانستند و در راه تحقق این هدف از هیچ كوششی فروگذاری نمیكردند. بنابراین، آن حضرت در شرایط مناسب و مقتضی با موضعگیریهای خویش، جامعه اسلامی را به پیروی از چنین سیره و روشی در مبارزات سیاسی علیه معاویه و كارگزارنش فرا میخواندند.در منابع و مآخذ تاریخی و حدیثی، اخبار و گزارشهای فراوانی در اینباره ثبت شده است كه به مهمترین آنها در قالب محورهای ذیل اشاره میگردد:
در پاسخ به این پرسش(1) كه آیا امام حسین علیهالسلام در برابر اعمال و رفتار معاویه سكوت اختیار كردند یا به مبارزه سیاسی پرداختند و اگر سكوت نكردند، چه مواضع و سیاستهایی اتخاذ نمودند، باید گفت: گرچه قیام و حركت نظامی از جانب امام حسین علیهالسلام علیه معاویه مقدور و سودمند نبود، امّا این امر بدان معنا نبود كه هیچ حركت، مبارزه و اقدامی از سوی آن حضرت در برابر معاویه صورت نگیرد و آن بزرگوار همانند بسیاری از مسلمانان، كه سكوت و حتی تأیید و همراهی با حكومت معاویه را بر اعتراض به وی ترجیح دادند، به گوشه خانه پناه برده و سرنوشت جامعه اسلامی، به ویژه جامعه شیعه را به حال خود رها كنند؛ چرا كه آن حضرت همچون جدّ بزرگوارش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله صیانت و پاسداری از مبانی و ارزشهای اصیل دین و مبارزه با بدعتها، فسادها و انحرافها را، وظیفه و رسالت الهی خویش میدانستند و در راه تحقق این هدف از هیچ كوششی فروگذاری نمیكردند. بنابراین، آن حضرت در شرایط مناسب و مقتضی با موضعگیریهای خویش، جامعه اسلامی را به پیروی از چنین سیره و روشی در مبارزات سیاسی علیه معاویه و كارگزارنش فرا میخواندند.در منابع و مآخذ تاریخی و حدیثی، اخبار و گزارشهای فراوانی در اینباره ثبت شده است كه به مهمترین آنها در قالب محورهای ذیل اشاره میگردد:
با آنكه بر اساس یكی از بندهای پیمان نامه صلح امام حسن علیهالسلام با معاویه، هیچ گونه حقی در انتخاب جانشین برای معاویه وجود نداشت، امّا او هیچ وقت به آن بند مثل سایر بندهای دیگر عهدنامه(2) عمل نكرد و چنانكه خود در جمع كوفیان اظهار داشت، همه آنها را زیر پا گذاشت.(3)
معاویه در راستای موروثی كردن حكومتش با پیشنهاد و مساعدت بعضی از كارگزاران در ده سال آخر زمامداریاش، تلاشها و اقدامات زیادی را به منظور طرح و تثبیت جانشینی پسرش یزید از خود نشان داد. چنانكه به بعضی از مناطق حوزه اسلامی مسافرت كرد و از نزدیك با ترفندها و شگردهای ویژه، مسأله جانشینی یزید را مطرح كرده و با تهدید یا تطمیع مردم برای یزید بیعت گرفت. او در سفری كه به مدینه داشت، علاوه بر گرفتن بیعت از مردم این شهر، دنبال آن بود كه از شخصیتهای با نفوذ و بزرگ این شهر نیز، كه در رأس آنان امام حسین علیهالسلام قرار داشت، بیعت بگیرد. از اینرو، پس از ورود به این شهر، با حسین بن علی علیهالسلام وعبداللّه بن عباس و بعضی از بزرگان دیگر دیدار كرده، پس از طرح موضوع، تلاش كرد تا موافقت آنان را در این باره جلب كند. امام حسین علیهالسلام در پاسخ به درخواست معاویه با ذكر مقدمهای چنین فرمود:
«آنچه درباره یزید گفتی كه خود به حدّ كمال رسیده و میتواند امت محمّد را اداره كند، دریافتم. میخواهی با این سخنان مردم را درباره او به اشتباه اندازی. گویا میخواهی درباره شخصی ناشناخته سخنگویی و یا غایبی را بستایی و از كسی كه مردم درباره او چیزی نمیدانند، سخن گویی. در صورتی كه، یزید خود شخصیّت و باطنش را آشكار ساخته است. اگر میخواهی از مهارت و توانایی یزید آگاه شوی، از او درباره سگهای شكاری و كبوتران پیش پرواز به هنگام تاختن و مسابقه دادن بپرس و در مورد كنیزان آوازهخوان و نوازنده سؤال كن تا تو را به خوبی آگاهی داده و یاری كند. دست از این تلاشها بردار. چه سودی برایت دارد كه خدا را با گناهان این مردم به بیشتر از آنچه خود مرتكب شدهای، ملاقات كنی؟!
به خدا سوگند! تو پیوسته باطل و ستم و بیدادگری را اختیار نمودهای تا آنجا كه جام تبهكاریت لبریز شده و اكنون بین تو و مرگ جز یك چشم بر هم زدن فاصله نیست. پس از آن در روز رستاخیز بر عمل ماندگار خود درآیی و آن روز هرگز گریزگاهی نخواهی داشت. این تو بودی كه امر مهم خلافت را كه، از نیای مان به ارث رسیده بود، از ما بازداشتی با اینكه به خدا سوگند ما از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از جهت نَسَبی ارث میبریم و تو آن را (به عنوان حجت خلافت یزید!) نزد ما آوردهای...»(4)
معاویه وقتی چنین موضعگیری صریحی را از امام حسین علیهالسلام درباره ولیعهدی یزید دید و شنید، حقوق و مستمری همه بنیهاشم را از بیت المال قطع كرده، پرداخت سهم آنان را مشروط به بیعت آن حضرت كرد تا به این وسیله حسین بن علی علیهالسلام از سوی بنیهاشم تحت فشار قرار گرفته و راضی به بیعت گردد! امّا او با این شیوه نتوانست از امام حسین علیهالسلام بیعت بگیرد و با درخواست و تهدید عبداللّه بن عباس مجبور به پرداخت سهمیه بنیهاشم گردید؛ این در حالی بود كه امام حسین علیهالسلام از دریافت سهم خویش خودداری كرد.(5)