08-01-2014, 02:38 PM
مادر در شعر فارسی - مرتضی کیوان هاشمی
که گفته است دلم باز در هوای تو نیست ؟
مگر تمام وجودم فقط برای تو نیست ؟
چراهمیشه صدا می زنی مرا ؟ مادر !
مگر تپیدن قلبم همان صدای تو نیست ؟
ترانه ها همه زیباست مادرم اما
ترانه ای به قشنگی لای لای تو نیست
سعادت من فرزند از کرامت تست
مگر سعادت فرزند از دعای تو نیست ؟
ببخش کودک خود تا خدا ببخشاید
مگر رضای خداوند در رضای تو نیست
به از بهشت مگر خلقتی خدا دارد
مگر بهشت خداوند زیر پای تو نیست ؟
تویی خدای من ای هستی ام از تو
مگر که خالق تو مادرم خدای تو نیست ؟
نمرده ای تو چرا ؟ چون خدا نمی میرد
بقای عشق و محبت مگر بقای تو نیست ؟
به کاینات به کیوان تو آبرو داری
حدیث عاطفه حرفی بجز وفای تو نیست مرتضی کیوان هاشمی
که گفته است دلم باز در هوای تو نیست ؟
مگر تمام وجودم فقط برای تو نیست ؟
چراهمیشه صدا می زنی مرا ؟ مادر !
مگر تپیدن قلبم همان صدای تو نیست ؟
ترانه ها همه زیباست مادرم اما
ترانه ای به قشنگی لای لای تو نیست
سعادت من فرزند از کرامت تست
مگر سعادت فرزند از دعای تو نیست ؟
ببخش کودک خود تا خدا ببخشاید
مگر رضای خداوند در رضای تو نیست
به از بهشت مگر خلقتی خدا دارد
مگر بهشت خداوند زیر پای تو نیست ؟
تویی خدای من ای هستی ام از تو
مگر که خالق تو مادرم خدای تو نیست ؟
نمرده ای تو چرا ؟ چون خدا نمی میرد
بقای عشق و محبت مگر بقای تو نیست ؟
به کاینات به کیوان تو آبرو داری
حدیث عاطفه حرفی بجز وفای تو نیست مرتضی کیوان هاشمی
با من هزارگونه سخن دارد
با صد زبان به گوش دلم گوید
رنجی که خاطر تو ز من دارد
دردا که از غبار کدورت ها
ابری به روی ماه تو می بینم
سوزد چو برق خرمن جانم را
سوزی که در نگاه تو می بینم
چشمی که پر زخنده ی شادی بود
تاریک و دردناک و غم آلودست
جز سایهی ملال به چشمت نیست
آن شعلهی نگاه، پر از دود است
آرام خنده مــی زنــی و دانم
در سینهات کشاکش طوفان است
لبخــنـــد دردنـاک تو ای مـــادر
سوزنده تر ز اشک یتیمان است
تلخ است این سخن که به لب دارم
مادر بلای جـــان تو مـــــن بودم
امّا تو ای دریغ گمان بردی
فرزند مهربـان تو من بودم
چون شعلهای که شمع به سر دارد
دائم ز جســم و جـــان تـو کاهیــدم
چون بت تو را شکستم و شرمم باد
با آن که چون خــــدات پــرستیــــدم
شرمنده من به پای تو می افتم
چون بر دلم ز ریشه گنه باریست
مــادر بــلای جان تو من بودم
این اعتراف تلخ گنــــه باریست علی شریعتی