07-29-2014, 11:54 PM
رمانتیسم
این سبک که در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم در اروپا شکل گرفت گرایش خود را به سمت مسائل عاطفی و احساسی نشان داد.این سبک با مخالفت آشکار با اصول و مبانی سیاسی فلسفی نئوکلاسیسم آغاز شد.
بنا بر تفکر رمانتیسم احساس به خاطراحساس و عاطفه به خاطر عاطفه مهم است .هنرمندان رمانتیسم در پی یافتن واقیعت ژرف انسانی بودند که در پس قواعد وسنت های جامعه پنهان مانده بود .قواعدی که مجال بروز عواطف واحساسات عمیق انسان را بدو نمی داد .زیبایی از نظر این هنرمندان موزونی وهماهنگی بین اثر نیست بلکه اثری زیباست که بیانگر فضای درون یک موضوع است و عامل محرک احساس بیننده.
آثار بسیار ارزشمندی در این سبک خلق شده است .کورو ؛ دلاکروا ؛ گویا ومیله از هنرمندان این سبک می باشند.
این سبک که در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم در اروپا شکل گرفت گرایش خود را به سمت مسائل عاطفی و احساسی نشان داد.این سبک با مخالفت آشکار با اصول و مبانی سیاسی فلسفی نئوکلاسیسم آغاز شد.
بنا بر تفکر رمانتیسم احساس به خاطراحساس و عاطفه به خاطر عاطفه مهم است .هنرمندان رمانتیسم در پی یافتن واقیعت ژرف انسانی بودند که در پس قواعد وسنت های جامعه پنهان مانده بود .قواعدی که مجال بروز عواطف واحساسات عمیق انسان را بدو نمی داد .زیبایی از نظر این هنرمندان موزونی وهماهنگی بین اثر نیست بلکه اثری زیباست که بیانگر فضای درون یک موضوع است و عامل محرک احساس بیننده.
آثار بسیار ارزشمندی در این سبک خلق شده است .کورو ؛ دلاکروا ؛ گویا ومیله از هنرمندان این سبک می باشند.
در همین معنا رمانتیسم چون یک روش هنریِ متضاد با کلاسیسیسم و رئالیسم دانسته می شود. رمانتی سیسم اصطلاحی است که در تاریخ هنرهای نوین نمی توان آن را کنار گذاشت، این اصطلاح را اواخر قرن هجدهم، ابتدا منتقدین آلمانی برای تفکیک خصوصیات هنری "مدرن" از خصوصیات " کلاسیک" به کار بردند. رمانتی سیسم به قدری جلوه ها و نمودهای متنوعی دارد که ذکر یک توصیف واحد برای آن غیر ممکن است. اما موضوع اصلی آن اعتقاد به ارزش تجربه ی شخصی و فردی است، در واقع رمانتیسم واکنشی بود در مقابل خردگرایی عصر روشنگری و نظم سبک کلاسیک. واژه ی رمانتیک از واژه ی فرانسوی " رُمانس" – به معنای داستان تخیلی قرون وسطایی که به زبانهای لاتینی نوشته می شد – مشتق شده است. و در اصطلاح تاریخ هنر و نقد هنری به کاربرد صور به صورت غیر صحیح، نااستوار، غیر منطقی، شخصی و بیانگر در هر اثر هنری اشاره دارد( در نقطه ی مقابلِ گرایش به صور صریح، استوار، منطقی، غیر شخصی، و دارای تناسب آثار کلاسیک).
هنر رمانتیک از اصول و قواعد معین زیبایی صوری پیروی نمی کند، ولی همچون هنر کلاسیک گرا، بیشتر به مفاهیم آرمانی می پردازد تاامور واقعی.
" نمایش هیجان طوفانی و طبیعت سرکش" که از جمله علایق رومانتی سیسم بود، نیاز به شیوه ای "پر از حرکت و رنگ " داشت. و برای متقاعد کردن بیننده، باید نحوه ی ارائه ی اثر تا حد امکان "واقعگرایانه" باشد. رومانتیست ها تمایل به طبیعت گرایی و واقعگرایی داشتند، نمونه از از این واقعگرایی در پیکره ی یکی از شخصیت های داستان "سه تفنگدار" اثر دوما که توسط "گوستاو کوربه" نقاش و پیکره ساز فرانسوی) ساخته شده بود را می توان مشاهده کرد.رمانتیسم، بیشتر گرایش ذهنی ارائه می دهد تا مجموعه ای از روش های سبک شناسانه و بیشتر با بیان ایده ای مرتبط است که منشاء در قالب سخن دارد تا قالب بصری. به همین دلیل رومانتیسم خود را با سهولت بیشتری در موسیقی و ادبیات بیان می کند تا هنرهای بصری.
زیرا مفهوم لایتناهی و تعالی، مفهوم نیروهایی که فراتر از مرزهای خرد می روند، ضرورتا باید مبهم باشند ، یعنی بیشتر مصداق ذهنی داشته باشند تا محسوس به آن صورت که در نقاشی و مجسمه سازی مشهود است.
گرچه هیچ سبک و مکتب رمانتیکی در معماری وجود ندارد، اما احیا مجدد سبک گوتیک، بویژه در مراحل آغازین آن جنبه ای از رمانتیسم محسوب می شود.
نقاشی در قرن نوزدهم شدیدا از روح رومانتی سیسم تاثیر پذیرفته بود، در آغاز سبک جدید
" فرانسیسکو گویا" نقاش بزرگ اسپانیایی را می بینیم با تابلوی معروفش" سوم ماه مه" (The Third of May) که به قول خودش، سه استاد داشت: ولاسکوئز، رامبراند و طبیعت! ( گویا یک شخصیت انتقالی است که در هیچ رده ی معینی طبقه بندی نمی شود و چند گرایش هنری را به هم ربط می دهد) نمونه ای از اغراق های احساسی را در تابلوی " سوم ماه مه" می بینیم. در این تابلو، گویا برای نمایش عناد، نفرت و وحشت، حالتها و حرکات پیکرها را به نحو شگفت آوری اغراق آمیز کرده است.
royajoooon (2015-06-20 20:55), zuko (2015-10-18 09:21)