07-31-2014, 11:51 PM
نودریافتگری یا نئوامپرسیونیسم جنبشی در نقاشی فرانسوی بود که هم ادامه دهندهٔ دریافتگری (امپرسیونیسم) بود هم واکنشی در برابر آن. نئوامپرسیونیسم اصطلاحی است که منتقد فرانسوی فلکس فنئون در سال ۱۸۸۷ برای این جنبش وضع کرد. نودریافتگری مانند دریافتگری دلمشغول بازنمایی رنگ و نور بود، ولی بر خلاف دریافتگری میکوشید که آن را بر مبانی علمی استوار کند. اساس نظریهٔ نودریافتگری، دیویزیونیسم و تکنیک مرتبط با آن نقطه چینی (پوانتیلیسم) بود. یعنی نقطههای مجزا با رنگهای خالص را به گونهای در نقاشی به کار برده می شوند که در صورت دیده شدن از فاصلهٔ مناسب، حداکثر شفافیت و درخشش را به دست دهند. در چنین نقاشیهایی نقطه ها هم اندازهاند و به گونهای انتخاب می شوند که با مقیاس تابلو هماهنگی داشته باشند
ژرژ سورا برجستهترین هنرمند این جنبش بود. پل سینیاک که نظریه پرداز اصلی آن بود و برای مدتی کامی پیسارو، دیگر همبستگان مهم این جنبش بودند. هر سه هنرمند، تابلوهای نودریافتگری خود را در واپسین نمایشگاه دریافتگری در سال ۱۸۸۶ به نمایش گذاشتند.
نودریافتگری عمر چندانی نداشت، ولی بر شماری از نقاشان اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم همچون گوگن، ونسان ونگوگ، ماتیس و لوترک تأثیر بسزایی بر جای گذاشت
ژرژ سورا برجستهترین هنرمند این جنبش بود. پل سینیاک که نظریه پرداز اصلی آن بود و برای مدتی کامی پیسارو، دیگر همبستگان مهم این جنبش بودند. هر سه هنرمند، تابلوهای نودریافتگری خود را در واپسین نمایشگاه دریافتگری در سال ۱۸۸۶ به نمایش گذاشتند.
نودریافتگری عمر چندانی نداشت، ولی بر شماری از نقاشان اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم همچون گوگن، ونسان ونگوگ، ماتیس و لوترک تأثیر بسزایی بر جای گذاشت