10-23-2015, 07:06 PM
(آخرین تغییر در ارسال: 10-23-2015, 07:21 PM توسط ─═हई╬ வ!ЯЗஐஇ ╬ईह═─.)
محرم 89
یا حسین (ع)
بنداول:زبان حال حضرت زینب(س)
کم کم میمیره خواهرت با اشکات...عشق من...حسین
جونم رو میگیره از من این لب هات...عشق من...حسین
این دم آخر که بامنی...ازتشنگی بی تابی...بی تابی
داری منو آتیش میزنی...عطش داری بی آبی...بی تابی
عشق من...لبای تو چه خشکیده
عشق من...شدی بی سقا خمیده
عشق من ... نگاه تو نا امیده
باشه...کنار عباس...کنار اکبر..میری... منو تنهامیذاری
باشه...ای گل مادر...بدون خواهر...میری ...منوتنهامیذاری
******************
بنددوم:زبان حال حضرت اباعبدالله الحسین(ع)
دستاتو دور گردنم ؛تا که تو میندازی...زینب
زیر گلومو میبوسی؛روضه تو میسازی...زینب
خدانگهدار تو باشه...همیشه تو همراهم...همراهم
می دونی تو که ای گل من؛عازم قتلگاهم...همراهم
ای زینب...بیاحسینو دعا کن
ای زینب...بیاعشقتو رها کن
ای زینب...برو گوشوارتو وا کن
باشه...هرچی بگی تو...هرچی بخوای تو...اما...سفت ببند روسریت رو
پس کی؟ ... خواهر نازم... کوتاه میای تو ...بردار ... چادر مادریت رو
**********************
بند سوم:زبان حال حضرت زینب(س)
بالای گودی میبینم .... دیگه نمیتونی ... عشقم
روی زمین و خس وخاشاک...غرق در خونی...عشقم
دیگه می لرزم...پریشونم...تا میبینم ملعون رو..ملعون رو
تا که میبینم چشمای تو...این چشمای بارون رو...بارون رو
تشنه لب...چرا می بُره سر تو
تشنه لب ... خزونیه ؛ خواهرتو
تشنه لب... کنار تو؛ مادر تو
باشه...میون دشمن...کنارخواهر ...نیستی...منو تنهاگذاشتی
باشه...پیش ایناکه... حیاندارن ...نیستی ... منو تنهاگذاشتی
شاعر:علیرضا(خادم الزهرا«س»)
یا حسین (ع)
بنداول:زبان حال حضرت زینب(س)
کم کم میمیره خواهرت با اشکات...عشق من...حسین
جونم رو میگیره از من این لب هات...عشق من...حسین
این دم آخر که بامنی...ازتشنگی بی تابی...بی تابی
داری منو آتیش میزنی...عطش داری بی آبی...بی تابی
عشق من...لبای تو چه خشکیده
عشق من...شدی بی سقا خمیده
عشق من ... نگاه تو نا امیده
باشه...کنار عباس...کنار اکبر..میری... منو تنهامیذاری
باشه...ای گل مادر...بدون خواهر...میری ...منوتنهامیذاری
******************
بنددوم:زبان حال حضرت اباعبدالله الحسین(ع)
دستاتو دور گردنم ؛تا که تو میندازی...زینب
زیر گلومو میبوسی؛روضه تو میسازی...زینب
خدانگهدار تو باشه...همیشه تو همراهم...همراهم
می دونی تو که ای گل من؛عازم قتلگاهم...همراهم
ای زینب...بیاحسینو دعا کن
ای زینب...بیاعشقتو رها کن
ای زینب...برو گوشوارتو وا کن
باشه...هرچی بگی تو...هرچی بخوای تو...اما...سفت ببند روسریت رو
پس کی؟ ... خواهر نازم... کوتاه میای تو ...بردار ... چادر مادریت رو
**********************
بند سوم:زبان حال حضرت زینب(س)
بالای گودی میبینم .... دیگه نمیتونی ... عشقم
روی زمین و خس وخاشاک...غرق در خونی...عشقم
دیگه می لرزم...پریشونم...تا میبینم ملعون رو..ملعون رو
تا که میبینم چشمای تو...این چشمای بارون رو...بارون رو
تشنه لب...چرا می بُره سر تو
تشنه لب ... خزونیه ؛ خواهرتو
تشنه لب... کنار تو؛ مادر تو
باشه...میون دشمن...کنارخواهر ...نیستی...منو تنهاگذاشتی
باشه...پیش ایناکه... حیاندارن ...نیستی ... منو تنهاگذاشتی
شاعر:علیرضا(خادم الزهرا«س»)