من در این زندگی پر شادی
کاش هایی به بلندای امیدم دارم
و به گستردگی یک دریا،
دوست دارم بنویسم ای کاش .
کاش می شد غم دل را غزلی کرده و پرواز دهم،
برود تا ره دور...
کاش می شد بروم شاخه گلی بوی کنم
دل من شاد شود
به بهای یک گل...
به بهای گل نرگس که چو من پرپر شد
دل من شاد شود؛ آری شاد...
به صدای "قِرِچِ" سیبِ ملس زیر دهان
به صدای دو کبوتر که به هم می خندند
و به جریان سریع تندآب،
که بسان دلی عاشق هر سو می رقصند
من پریشانم؛ اما شادم؛ آری شاد
تو چو من عاشق و بی دل دیدی؟
تو چو من شاد و پریشان دیدی؟
من درونِ...
این هم آغوشی شادی با غم
دیده می شویم، با قطره ی اشک
و دلم پَر زده از حزن تو چون شمع زمان می سوزد
و به لبخندی تلخ
گردِ غم را ز دلم می روبم
و دوباره به خودم می گویم: من شادم...
سارا مجذوبی(غنچه ای کوچک)
کاش هایی به بلندای امیدم دارم
و به گستردگی یک دریا،
دوست دارم بنویسم ای کاش .
کاش می شد غم دل را غزلی کرده و پرواز دهم،
برود تا ره دور...
کاش می شد بروم شاخه گلی بوی کنم
دل من شاد شود
به بهای یک گل...
به بهای گل نرگس که چو من پرپر شد
دل من شاد شود؛ آری شاد...
به صدای "قِرِچِ" سیبِ ملس زیر دهان
به صدای دو کبوتر که به هم می خندند
و به جریان سریع تندآب،
که بسان دلی عاشق هر سو می رقصند
من پریشانم؛ اما شادم؛ آری شاد
تو چو من عاشق و بی دل دیدی؟
تو چو من شاد و پریشان دیدی؟
من درونِ...
این هم آغوشی شادی با غم
دیده می شویم، با قطره ی اشک
و دلم پَر زده از حزن تو چون شمع زمان می سوزد
و به لبخندی تلخ
گردِ غم را ز دلم می روبم
و دوباره به خودم می گویم: من شادم...
سارا مجذوبی(غنچه ای کوچک)
این شعر سروده ی خودمه و اولین ارسالمه. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.